وقتی امام حسین(ع) در منزل ثعلبیه، خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را شنیدند، به راه خویش ادامه دادند، زیرا امام(ع) التزام خويش را نسبت به عهد و پيمانی که با کوفیان بسته بودند استمرار بخشيدند. امام حسین(ع) پس از روانه کردن جناب مسلم بن عقیل به سمت کوفه، در نامهای به ایشان نوشتند: « ... اگر او(مسلم) برايم نوشت كه عموم شما و خردمندان و صاحبان فضيلت شما بر آنچه پيكهایتان آوردهاند و در نامههايتان خواندهام، همرأى هستيد به خواست خداوند، به زودى نزد شما خواهم آمد...»[1]
همچنین در طول مسیر نیز پیوسته این مسأله را گوشزد میکردند، به عنوان مثال، زمانی که عبداللّه بن مطيع عدوى از ایشان پرسید كه چه چيزى او را از حرم خدا و حرم جدش(ص) بيرون رانده؟ فرمودند: «مردم كوفه به من نامه نوشتهاند و از من خواستهاند كه نزد آنها بروم.»[2] نیز زمانی که طرمّاح پس از مواجهه کاروان امام با حرّ بن یزید ریاحی از امام حسین(ع) خواست که به کوهها پناه ببرد، ایشان در جواب فرمودند: «ميان ما و اين مردم پيمانى است كه با وجود آن توان بازگشت نداريم.»[3] تمامی آنها به این دليل است که ایشان نمىخواستند با برگشتن از يكى از منزلگاههاى ميان راه زمينهاى فراهم آيد تا مردم بگويند كه حسين به طور كامل به وعده خود وفا نكرد. لذا، حتى پس از مقابله با سپاه حّر و بسته شدن راه كوفه نیز از تصمیم خود برنگشتند چرا که مىخواستند با اتمام حجّت كامل در همه زمينهها بر اهل کوفه، راه عذر و بهانه را بر آنان ببندند، به گونهاى كه مجالى براى طعنه زدن به وفاى عهد ايشان باقى نماند.
مهمتر از آن این است که فلسفه خروج ایشان از حجاز و حرکت به سمت کوفه، همانا احیای دین اسلام و امر به معروف و نهی از منکر بود، همچنانکه در وصیت خویش به محمد بن حنفیه قبل از خارج شدن از مدینه نوشتند:«... أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ...»[4] )من نه گردنفرازانه و نه بوالهوسانه و نه تبهكارانه يا ستمگرانه قيام نكردهام، بلكه فقط بهاينخاطر قیام کردهام كه كار ملت جدم(ص) را اصلاح کنم. مىخواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به شيوه جدم و پدرم على بن ابى طالب عمل كنم).
بنابراین امام حسین(ع) از همان نخست، انگیزه خود را از خروج از مدینه نجات اسلام بیان فرموده بودند، لذا خودْ خبر شهادت مسلم را به او میدهند: «من تو را نزد اهل کوفه مىفرستم. اين نامههايى است كه به من نوشتهاند. خداوند كار تو را آن طور كه بخواهد به انجام خواهد رساند و من اميدوارم كه من و تو در مرتبه شهيدان باشيم.»[5] و وقتی خبر شهادت مسلم بن عقیل(ره) به ایشان داده شد، خطاب به فرزدق فرمودند: « رَحِمَ اللَّهُ مُسْلِماً فَلَقَدْ صَارَ إِلَى رَوْحِ اللَّهِ وَ رَيْحَانِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ رِضْوَانِهِ أَمَا إِنَّهُ قَدْ قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ بَقِيَ مَا عَلَيْنَا»[6] (خداى مسلم را بيامرزد، روح او به سوى روح خداوند و بهشت و رضوان الهی پرواز كرد. آگاه باشد او آنچه بر عهده داشت به انجام رساند و آنچه بر عهده ما است باقى است.)
پینوشتها
[1] تاریخ طبری، جلد3، صفحه 248
[2] أخبارالطوال، صفحه 246
[3] تاریخ طبری، همان، صفحه 308
[4] بحارالأنوار، جلد 44، صفحه 329
[5] الفتوح إبن أعثم، جلد 5، صفحه 53
[6] اللهوف، صفحه 32
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
صادق تهرانی