امام حسن عسکری(ع) پس از امامت| ۶
۵- اثر پیام علمی امام حسن عسکری(ع) در دگرگونی فیلسوف عراق
در کتاب مناقب، از ابوالقاسم کوفی در کتاب «التَّبدیل» چنین روایت شده:
اسحاق کِنْدی از دانشمندان عراق بود [و مردم او را به عنوان فیلسوف و دانشمند برجسته میشناختند، او کافر بود و اسلام را قبول نداشت] حتّی تصمیم گرفت به زعم خود کتابی دربارهی تناقضگویی قرآن بنویسد چرا که میپنداشت بعضی از آیات قرآن با بعضی دیگر (در ظاهر) سازگار نیست. او نگارش چنین کتابی را شروع کرد و همهی ذکر و فکر خود را بر آن معطوف داشت.
روزی یکی از شاگردانش به حضور امام حسن عسکری(ع) آمد و ماجرا را به اطّلاع آن حضرت رسانید. امام به او فرمود: »آیا در میان شما یک مرد هوشمند و رشید نیست تا با استدلال و منطق محکم، استاد شما کِنْدی را از نوشتن چنان کتابی باز دارد و او را پشیمان کند؟!»
شاگرد گفت: ما از شاگردان او هستیم و از نظر علمی نمیتوانیم او را قانع کرده و از عقیدهاش منصرف کنیم.
امام حسن عسکری(ع) به او فرمود: «آیا آنچه را به تو القا کنم به او ابلاغ میکنی؟»
شاگرد گفت: آری.
امام حسن عسکری(ع) به او فرمود: «من سخنی را به تو یاد میدهم، تو نزد او برو و چند روز او را در این کاری که شروع کرده کمک کن، وقتی که با او دوست و همدم شدی به او بگو سؤالی بهنظرم رسیده میخواهم از تو بپرسم.
او میگوید: بپرس.
به او بگو: «اگر نازلکنندهی قرآن (خدا) نزد تو آید، آیا ممکن است که بگوید مراد من از معانی این آیات، غیر از آن معانی است که تو برای آن آیات فهمیدهای؟»
استاد کَنْدی میگوید: «آری ممکن است.»
در این هنگام به او بگو: «تو چه میدانی، شاید مراد خدا از آیات قرآن، غیر از آن معانی باشد که تو فهمیدهای.»
شاگرد نزد استاد اسحاق رفت و مدّتی او را در تألیف آن کتاب یاری کرد و با او همدم شد تا روزی که گفت: «آیا ممکن است خدا غیر از این معانی را که تو از آیات قرآن فهمیدهای، اراده کرده باشد؟»
استاد فکری کرد و سپس گفت: سؤال خود را دوباره بیان کن. او سؤالش را تکرار کرد.
استاد گفت: آری ممکن است خدا ارادهی معنایی غیر از معانی ظاهری آیات قرآن کرده باشد زیرا واژهها، دارای احتمالات است.
سپس به شاگرد گفت: «راست بگو بدانم این سخن را چه کسی به تو یاد داده است؟!»
شاگرد گفت: «به دلم افتاد که از تو بپرسم.»
استاد گفت: «این سؤال، سؤالی بسیار مهم و سخنی بسیار عمیق و بلندپایه است و از تو بعید است چنین سختی سر زند.»
شاگرد گفت: «این سخن را از امام حسن عسکری(ع) شنیدهام.»
استاد گفت: «اکنون حقیقت را گفتی، چنین مسایلی جز از خاندان رسالت شنیده نمیشود.»[1]
آنگاه استاد تقاضای آتش کرد و تمام آنچه را در بارهی تناقض آیات قرآن نوشته بود به آتش کشیده، نابود کرد.[2]
۶- قداست فرشتگان از نسبتهای ناروا
یوسفبن محمّد و علیبن محمّدبن سیّار به عنوان دو شاگرد، به محضر امام حسن عسکری(ع) آمدند و آماده شدند تا از علم و کمال آن حضرت بهرهمند گردند و مذاکرهی آنها با امام حسن عسکری(ع) به ترتیب زیر انجام شد:
شاگردان: گروهی در نزد ما زندگی میکنند و معتقدند هاروت و ماروت[3] دو فرشتهای هستند که فرشتگان آن دو را هنگام افزایش گناه در میان انسانها؛ برگزیدند و خداوند آنها را با فرشتهی دیگری بهدنیا فرستاد. این دو فرشته ستارهی زهره را فریفتند و خواستند با آن ستاره زنا کنند و همچنین این دو فرشته شراب میخورند و آدم میکشند و خداوند آنها را در سرزمین بابِل عذاب میکند. ساحران از آن دو فرشته، فنّ سحر و جادو را فرا گرفتند و خداوند ستارهی زهره را مسخ کرد.
امام حسن عسکری: پناه میبرم به خدا از چنین نسبتهای ناروا، فرشتگان خدا در پرتو الطاف خدا، معصوم و محفوظ از کفر و زشتیها هستند. خداوند در قرآن میفرماید:
«لا یَعْصُونَ اللهَ ما اَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ:
آنها هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شده اند (بهطور کامل) اجرا مینمایند.» (تحریم /۶)
سپس چند آیه دیگر مانند آیهی ۱۹، ۲۰، ۲۷ و ۲۸ انبیاء و ۱۰۹ یوسف را خواند که همه بیانگر عصمت فرشتگان است. آنگاه فرمود: خداوند متعال این فرشتگان را جانشین خود در زمین قرار داد، آنها در دنیا همانند پیامبران و امامان(ع) هستند، آیا هیچکس از پیامبران و امامان آدم میکشند و یا زنا میکند و یا شراب مینوشد؟!
آیا نمیدانید که خداوند دنیا را خالی از پیامبر یا امام از جنس بشر نکرده است، مگر خداوند نمیفرماید:
«وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ اِلّا رِجالاً نُوحِی اِلَیْهِمْ مِنْ اَهْلِ الْقُری:
و ما قبل از تو نفرستادیم، جز مردانی از آبادیها را که به آنها وحی میکردیم.» (یوسف /۱۰۹)
خداوند در این آیه خبر میدهد که فرشتگان را به سوی زمین به عنوان اینکه پیشوایان و حاکمان زمین شوند نفرستاده بلکه آنها را به سوی پیامبران (برای رساندن وحی) فرستاده است.
شاگردان: بنابراین ابلیس، فرشته نیست.
امام حسن عسکری: نه، بلکه او از جنّیان است؛ آیا نشنیدهاید که خداوند میفرماید:
«وَ اِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا اِلّا اِبْلِیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ:
به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم بر آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که از جنّ بود.» (کهف /۵۰)
بنابراین ابلیس از جنّ بود.
جدّم از امیر مؤمنان علی(ع) و او از رسول خدا(ص) نقل کرد که فرمود: «خداوند آل محمّد(ص) و پیامبران و فرشتگان مقرّب را برگزید و گزینش خداوند نبود مگر بعد از آنکه به حال آنها آگاهی داشت که از ولایت و سیطرهی فرمان خداوند خارج نمیگردند و از حریم عصمت بیرون نمیروند و به آنان که سزاوار عذاب الهی هستند نمیپیوندند.»
شاگردان: برای ما روایت کردهاند هنگامی که رسول خدا(ص) به امامت علی(ع) تصریح کرد، امامت او را بر جماعتهای گوناگون از فرشتگان عرضه نمود، (بعضی از) آنها امامت او را نپذیرفتند و بر اثر این گناه به صورت قورباغهها مسخ شدند.
امام حسن عسکری: پناه میبرم به خدا که چنین دروغهایی را به ما نسبت میدهند؛ فرشتگان مانند پیامبران خدا و رسولان خدایند. آیا در این صورت از پیامبران کفر به خدا سر میزند؟
شاگردان: نه.
امام حسن عسکری: همچنین از فرشتگان کفر سر نمیزند، شأن فرشتگان عظیم و مقامشان ارجمند است و از این نسبتهای ناروا بهدور میباشند.[4]
۷- فلسفهی تفاوت ارث زن و مرد
ابوهاشم روایت میکند شخصی به نام فهفکی که اشکال تراشیهای «ابن ابیالعوجا مادّی» را دنبال میکرد از امام حسن عسکری(ع) پرسید: «چرا زن بیچاره (در ارث) یک سهم میبرد و مرد دو سهم میگیرد؟»
آن حضرت در پاسخ فرمود: «بر زن، جهاد و مخارج همسر و دیه [دیهی عاقله][5] نیست، ولی این امور بر عهدهی مردها است.»
ابوهاشم میگوید: با خود گفتم این مسأله را «ابن اَبِیالْعَوْجاء» از امام صادق(ع) پرسیده بود و آن حضرت همین پاسخ را به او گفت، بیآنکه این مطلب را اظهار کنم، ناگاه امام حسن عسکری(ع) به من فرمود: «آری، این همان سؤال ابن اَبِیالْعَوْجاء است و پاسخ ما (امامان) یکی است و بر زبان آخری ما سخن و حکمی جاری میگردد که به زبان اوّلی جاری شده است و نخستین فرد ما با آخرین نفر ما از نظر علم و امامت مساوی میباشند، البته فضل و برتری پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) در جای خود محفوظ است.»[6]
۸- کوچک نشمردن گناه و لزوم دقّت در مسائل
ابوهاشم میگوید از امام حسن عسکری(ع) شنیدم که فرمود:
«مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی لا یُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَیْتَنِی لا آخِذُ اِلّا بِهذا:
از گناهانی که آمرزیده نمیشود سخن مردی است که (گناه کرده، آنگاه) میگوید ای کاش من تنها به این گناه، بازخواست میشدم.» (چرا که همان گناهِ مورد اشاره او، کوچک شمرده است.)
من با خود گفتم: «این موضوع دقیق است و سزاوار است که انسان پیش خود به هر چیزی با دقّت توجّه کند.»
امام حسن عسکری(ع) به من رو کرد و فرمود: «ای ابوهاشم راست گفتی، آنچه را به خاطرت گذشت همواره و به طور جدّی بررسی کن زیرا «شرک» در میان مردم، مخفیتر از جنبیدن مورچه، در شب بسیار تاریک روی سنگ خارا است و پنهانتر از حرکت مورچه روی پلاس سیاه است.»[7]
توضیح این که: از اینگونه گناهان، تعبیر به «گناهان کوچک» میشود که از امام صادق(ع) نقل شده رسول خدا(ص) فرمود:
«اِیّاکُمْ وَ الْمُحَقَّراتِ مِنَ الذُّنُوبِ...:
از گناهان کوچک بپرهیزید که هر چیزی طالبی دارد و او همه چیز را مینویسد و همه را در کتابی مبین ثبت کرده است.»[8]
خودآزمایی
1- چرا اسحاق کِنْدی میخواست کتابی علیه قرآن بنویسد؟
2- خداوند متعال در آیه 109 سوره یوسف از چه خبر میدهد؟
3- امام حسن عسکری(ع) دلیل یک سهم بردن زن و دو سهم بردن مرد در ارث را چه بیان فرمودند؟
پینوشتها
[1] اَلْآنَ جِئْتَ بِه وَ ما کانَ لِیُخْرِجَ مِثلُ هذا اِلاّ مِنْ ذلِکَالْبَیْتِ.
[2] مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۴۲۴.
[3] نام این دو فرشته در آیه ۱۰۲ سوره بقره آمده است.
[4] احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۶۵ و ۲۶۶.
[5] اگر کسی جنایتی مرتکب شود و نتواند دیه را بپردازد دیه او بر گردن خانوادهاش میباشد البته به گردن مردان خانواده.
[6] اعلامالوری، ص ۳۵۵.
[7] اعلامالوری، ص ۳۵۵ و ۳۵۶.
[8] اصول کافی، ج ۲، ص ۲۸۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی