شرح مناجات شعبانیّه
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛
خداوندا؛ بر محمد و آل محمد رحمت فرست.
اهمیّت ذكر صلوات
این مناجات مانند دعایى كه در ماه شعبان هر روز هنگام زوال تلاوت مىشود، با صلوات شروع شده و در خلال آن چند مرتبه تكرار مىگردد. در بسیارى از دعاهاى صحیفه سجادیّه(ع) (با اینكه حضرت سجّاد(ع) خود از آل محمد(ص) است) صلوات بر پیامبر اكرم(ص) و اهلبیت آن حضرت تكرار مىگردد.
صلوات آنقدر اهمیّت دارد كه جزئى از تشهد نماز گشته و فقدان آن موجب بطلان نماز است، چنانكه شافعى یكى از ائمه اربعه اهل سنّت در شعرى كه در مدح اهلبیت(ع) سروده است چنین مىگوید:
كَفاكُمْ عَظیمُ الْقَدْرِ اَنَّكُمُ
مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْكُمْ لا صَلوةَ لَهُ[1]
در عظمت مقام شما همین بس، كه هر كس در نماز بر شما صلوات نفرستد، نمازش مقبول نیست.
نماز رابطهاى فردى با خدا است امّا باید در نماز صلوات گفته شود، و این حكم وجوب صلوات در تشهد نماز، نه مختصّ به شیعیان، بلكه مورد اتفاق فریقین است.
نكاتى چند دربارهی ذكر صلوات
در این رابطه لازم است به چند نكته پیرامون صلوات بپردازیم:
نكتهی اوّل
در آداب دعا كردن آمده است كه براى پذیرفته شدن دعا و استجابت قطعى آن، قبل و بعد از دعا صلوات ذكر شود و دلیل آن چنین ذكر شده است: دعایى كه قبل و بعد از آن صلوات ذكر شود در حقیقت سه دعا است، زیرا معناى صلوات طلب رحمت خاص براى پیامبر(ص) و اهلبیت آن حضرت است و به طور قطع این دو صلوات ـ قبل از دعا و بعد از دعا ـ مستجاب و مورد پذیرش الاهى است؛ زیرا امكان ندارد خداوند این دعا را كه خالصترین دعاها براى بهترین بندگان است مستجاب ننماید، و نیز از فضل و كَرَم خداوند دور است كه دعاى پیچیده در میان دو دعاى مستجاب را نپذیرد.[2]
پس به طور قطع چنین دعایى مستجاب است و خداوند آن خواسته را یا بهتر از آن را عنایت خواهد كرد.
یک پرسش و پاسخ آن
حال ممكن است این پرسش مطرح شود كه صلوات در تشهّد نماز كه قبل و بعد از آن دعایى نیست بلكه قبل از آن شهادتین (اَشهَدُ اَن لا اِلهَ الّا الله وَحدهُ لَا شَریكَ لَهُ وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمّداً عَبدهُ وَ رَسُولهُ) آمده و پس از آن نیز سه سلام (السَّلامُ عَلَیكَ اَیهَا النَّبِى... السَلامُ عَلیكُم وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَركاتُهُ) وجود دارد، و نیز صلواتى كه پس از دستور خداوند كه مىفرماید: إِنَّ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً،[3] گفته مىشود در آن هیچگونه دعا و درخواستى براى ما وجود ندارد، حكمت این صلواتها چیست؟
پاسخ این سؤال به سه مقدمه نیازمند است:
1. انسان براى هر كارى كه از روى اختیار انجام مىدهد، نتیجه و هدفى در نظر مىگیرد. بنابراین، هر دعایى كه مىكنیم به قصد اجابت است.
2. نمىدانیم كه دعاهاى شخصى ما به صلاح بوده و سودى براى ما دارد و در نتیجه پذیرفته مىشود یا خیر، اما مىدانیم كه صلوات حتماً اجابت مىشود. بنابراین انسان عاقل وقت خود را صرف دعایى مىكند كه یقین دارد پذیرفته مىشود.
3. وقتى كه براى پیامبر(ص) و اهلبیت آن حضرت طلب رحمت مىكنیم، در واقع هدیهاى به پیشگاه آنان تقدیم مىكنیم و مىدانیم كه جود و كرم ایشان اقتضا مىكند آن بزرگواران نیز هدیهی ما را جبران كنند و بىپاسخ نگذارند و پاسخ آنها دعایى است كه براى ما مىكنند و دعاى آنها حتماً پذیرفته خواهد شد.[4]
پس اگر براى خودمان دعا كنیم معلوم نیست پذیرفته شود ولى اگر آنها براى ما دعا كنند قطعاً مستجاب است و به اصطلاح فلسفى، هم استعداد و قابلیت قابل و هم افاضه و فاعلیت فاعلْ تامّ و تمام است یعنى فیاضیّت الاهى (فاعلیّت) مطلق و بىقید و شرط است و قابلیّت پیامبر(ص) و خاندان آن حضرت نیز براى درك رحمتْ نامحدود است، پس استعداد و قابلیّت نیز تامّ بوده، هیچ مانع و كمبودى براى اجابت دعاى ما (صلوات) وجود ندارد. بنابراین عقل حكم مىكند اگر طالب منفعت خویشیم هر چند به صورت ابتدایى (و بدون پیچیدن دعاى شخصى در میان دو صلوات) براى آن بزرگواران صلوات بفرستیم.
نكتهی دوّم
بازگشت این صلواتها به خود انسانهاست. چرا كه ما براى پیامبر(ص) و خاندانش طلب رحمت مىكنیم و چون ظرف وجودى آنان لبریز از رحمت الاهى است و نیازى ببه آن ندارند، این رحمت به كسانى كه تحت ولایت آنها هستند سرازیر مىشود. درست مثل آنكه، شخصى استكان یا لیوانى را پر از آب كرده است و اگر مرتب از او بخواهیم بر روى آن آب، آبى بریزد قطعاً در ظرفى كه زیر آن استكان یا لیوان وجود دارد سرازیر شده و موجوداتى كه در آن ظرف یا اطراف آن هستند بهره مىگیرند. بنابراین هر كس صلوات مىفرستد به دلیل سرریز شدن رحمت الاهى از ظرفیّت وجودى پیامبر(ص) و اهلبیت(ع)، بركت این صلوات به خود او و دیگران مىرسد و به همین سبب در دعاها مىخوانیم:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَلوةً تَغْفِرُ بِها ذُنُوبَنا وَ تُصْلِحُ بِها عُیُوبَنا...».[5] خداوندا، بر محمد و آل محمد رحمت فرست، رحمتى كه به واسطهی آن گناهان ما را آمرزیده و عیوب ما را پوشیده بدارى.
پس نتیجه صلوات بر پیامبر و اهلبیت گرامى آن حضرت به خود ما بر مىگردد، علاوه بر آنكه آن بزرگواران در مقابل هدیهی ما، دعا كرده و ما را از بركات هدیهی خویش بهرهمند مىسازند.
بعد از درك این مطلب، پذیرش برخى از مفاهیم زیارت آلیس كبیر كه آمده است: «فَما شَىْءٌ مِنّا اِلاّ وَاَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَاِلَیْهِ السَّبیلُ» آسان مىگردد.
نکتهی سوّم
انسان وقتى مىخواهد از یك شخص بزرگ و با عظمت چیزى درخواست كند ولى در خود چنین لیاقتى نمىبیند بنابر اصول روانشناسى لازم است اوّل توجّه آن شخص بزرگ را به مطلوبش جلب كرده، سپس خواسته خود را مطرح نماید. به عنوان مثال ابتدا به فرزند و یا دوست صمیمى او اظهار ارادت و علاقه كرده و كمكم زمینهی درخواست خود را فراهم نماید.
بىتردید ما انسانها به دلیل گناهان و زشتىهاى خود، شایستگى و استحقاق درخواست چیزى را از پیشگاه با عظمت پروردگار نداریم و از سوى دیگر چارهاى جز درخواست از درگاه او نیست، پس، باید این لیاقت و اجازهی درخواست را پیدا كنیم و براى این كار هیچ چیز بهتر از طلب رحمت براى دوستان و اولیاى الاهى نیست. پس، با صلوات فرستادن براى عزیزترین دوستان خدا و اظهار ادب در پیشگاه آنان، لیاقت جلب توجّه الاهى را پیدا كرده و درخواستهاى خود را مطرح مىنماییم.
در حقیقت با صلوات جرأت پیدا كردهایم در پیشگاه با عظمت الاهى سخن بگوییم و قبل از آنكه براى خود چیزى بخواهیم براى دوستان و عزیزانِ درگاه خداوند طلب رحمت كنیم، و به عبارت دیگر در عالم محبّت یك نوع ایثار نموده و با زبان خاصّى به اهلبیت(ع) عرض مىكنیم: «ما گرچه خود سراپا نیاز هستیم ولى چون شما را دوست داریم قبل از اینكه براى خود چیزى بخواهیم براى شما رحمت مىخواهیم».
گرچه اهلبیت(ع) نیازى به درخواست ما ندارند ولى، كار ما در حقیقت مانند آن فقیر گرسنه و بیمارى است كه درِ خانهی كسى را مىزند و چنین مىگوید: «خدا عمرت بدهد. سلامتى عطا كند. بركت عنایت فرماید». درست همان چیزهایى را كه آن فرد دارد براى او از خداوند درخواست مىكند. این اظهار محبّت و جلب توجّه است، و هیچگاه او در جواب آن فقیر نمىگوید من سالم هستم، زیرا مىداند این فرد جز این مقدار دعا، كار دیگرى نمىتواند انجام بدهد و مىخواهد بگوید، اگر تو سالم نبودى من از خدا مىخواستم كه به تو سلامتى عطا كند. پس اینگونه دعاها تبیین عقلى ندارد، بلكه تنها یك ابراز عشق و علاقه و محبّت است.
خاطرهاى از حاج میرزا على هستهاى اصفهانى
مجتهد حكیم، مرحوم آقاى حاج میرزا على هستهاى اصفهانى یكى از وعّاظ معروف بود. او كتاب اسفار را تدریس مىكرد. من كمتر از 20 سال داشتم كه گاهى در تهران، مسجد حاج سید عزیزالله پاى منبر ایشان مىرفتم. یك روز همین سؤال را از ایشان پرسیدم كه اهلبیت(ع) چه نیازى به طلب رحمت ما دارند، با اینكه خودشان از هر نوع رحمتى برخوردارند. ایشان دید كه من جوان هستم و هنوز پایهی علمی زیادى ندارم، ابتدا مرا تشویق كرد و سپس مطابق فهم من گفت: «باغبانى براى ارباب خود مشغول باغبانى است و گلهایى مىپروراند كه بذر و آب و كود و زمین، همه و همه مال ارباب است و خود نیز ملك و مال ارباب مىباشد، ولى وقتى گلها بزرگ شده و منظره زیبا و فضایى معطّر بوجود آوردند و ارباب براى دیدن آن منظره وارد باغ گردید، آن باغبان دستهاى از گلها را چیده و با ادب به حضور او تقدیم كرده و خوشآمد مىگوید و پاداش مىگیرد. این یك نوع ادب است وگرنه خود باغبان و همه گلها متعلّق به ارباب هستند. پس ما نیز با صلوات، گلى را از باغ آنها چیده و به خودشان اهدا مىكنیم». عین همین مطلب دربارهی وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ نیز صادق است كه در حقیقت فَرَج اهل ایمان در فَرَج آنان است.
وَاسْمَعْ دُعایى اِذا دَعَوْتُكَ وَاسْمَعْ نِدائى اِذا نادَیْتُكَ وَ اَقْبِلْ عَلَىَّ اِذا ناجَیْتُكَ؛ و بشنو دعایم را آنگاه كه تو را مىخوانم و بشنو ندایم را آنگاه كه تو را ندا مىكنم و رو به من بیاور آنگاه كه با تو مناجات مىكنم.
این مناجات پس از ذكر صلوات، با سه جملهی مشابه (دعا، ندا و نجوا) شروع مىشود، در ضمن این دعا عرض مىكنیم: «خداوندا، وقتى تو را دعا مىكنم، دعاى مرا بشنو و وقتى كه تو را ندا و فریاد مىكنم، نداى من را بشنو و وقتى كه با تو مناجات مىكنم، به طرف من رو بیاور».
حال این سؤال پیش مىآید، خداوندى كه به هر چیزى عالم است، هر صدایى را مىشنود و هر چیزى را مىبیند حتى قبل از آن كه معلوم و مسموع و مبصرى وجود داشته باشد. چگونه ممكن است صدایى را نشنود و ما از او درخواست شنیدن صدا و نداى خود را داشته باشیم؟
جواب آن است كه منظور از این شنیدن آن معنایى نیست كه دربارهی ما انسانها مطرح است؛ یعنى ابتدا صدا به پردهی صماخ خورده، آن را مرتعش مىكند و این ارتعاش به وسیلهی اعصاب به مغز منتقل شده و زمینهی ادراك روح در هنگام تعلق به مادّه حاصل مىگردد و اگر گوش، هوا و صماخ سالم نباشند، شنیدن تحقق نمىیابد. بلكه به معناى اجابت است. چنانكه در محاورات عرفى مىگوییم: «فلان شخص حرف مرا شنید» و منظور ما ترتیب اثر دادن است نه رسیدن صدا به گوش او.
و شاید منظور از شنیدن، عنایت خاص باشد، همانطور كه ما با كسى حرف مىزنیم و او علاوه بر آن كه صدا به گوش او مىرسد، توجّه خاصى نیز مىنماید، و این توجه خاص، غیر از فعل و انفعالات مادّى است كه پس از برخورد صدا با گوش صورت مىگیرد.
به هر حال منظور از شنیدن دربارهی خداوند، به معناى عنایت و توجّه خاص او و یا به معناى اجابت و ترتیب اثرى است كه از او درخواست مىكنیم. هر چند كه معناى دوّم به قرینهی «و اقبل علی اذا ناجیتك» به همان معناى اوّل برمىگردد.
حکایت ما كه قصد راز و نیاز با خدا و انتظار جواب از او داریم و مىخواهیم با او انس بگیریم، مانند مگسى است كه در فضا سر و صدایى ایجاد مىكند و از انسانها خواهش مىكند كه به صداى او توجه كنند و طبیعتاً لیاقت آن را ندارد كه كسى به صداى او توجه كند، چرا كه باید با مگسهاى امثال خودش همكلام شود. پس گفتوگوى انسان با خدا نظیر سخن گفتن مگس با انسان است و به همین خاطر، یك انسانِ با معرفت، در آغاز درخواست مىكند كه خداوند دعا و ندا و نجوایش را بشنود. اوّل باید مطمئن گردد كه سخنش خریدار و شنونده دارد و سپس به سخن گفتن پرداخته درخواستهایش را مطرح كند، ولى اگر به او بگویند: «اخْسَؤُا فِیها وَلا تُكَلِّمُونِ» و مشمول لا یُكَلِّمُهُمُ اللهُ و بدتر از آن وَلا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ گردد كه نهتنها با او سخن نمىگویند بلكه حتى گوشه چشمى نیز به او نمىكنند، جایى براى سخن گفتن، دعا، ندا و نجوا باقى نمىماند.
خودآزمایی
1- به چه دلیل براى پذیرفته شدن دعا و استجابت قطعى آن، قبل و بعد از دعا صلوات ذكر میشود؟
2- چرا بازگشت صلوات به خود انسانهاست؟
3- خداوندى كه به هر چیزى عالم است، هر صدایى را مىشنود و هر چیزى را مىبیند حتى قبل از آن كه معلوم و مسموع و مبصرى وجود داشته باشد. چگونه ممكن است صدایى را نشنود و ما از او درخواست شنیدن صدا و نداى خود را داشته باشیم؟
پینوشتها
[1]. ینابیع المودّة، ج 3، ص 103.
[2]. البته این در صورتى است كه آن دعاى شخصى شرایط اجابت را داشته باشد. به عنوان طلب گناه و یا خلاف مصلحتى براى دیگران نكرده باشد.
[3]. احزاب(23)، 56: خدا و فرشتگانش بر پیامبر صلوات مىفرستند، پس اى اهل ایمان شما نیز بر پیامبر صلوات فرستاده و در مقابل او كاملاً تسلیم باشید.
[4]. در همین جا لازم است كه از مسؤولان صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران تشكر كنم كه قبل از اخبار، ذكر صلوات را به عنوان یك سنت حسنه ترویج نمودند و به حكم «من سن سنة حسنة كان له مثل اجر من عمل بها» هر كس صلوات بفرستد در ثواب آن شریك خواهند بود. عیبش چو بگفتى هنرش نیز بگو. ما انتقاداتى از صدا و سیما داریم ولى از كارهاى خوب آنها نیز متشكریم.
[5]. سید ابن طاوس، المراقبات، ج 1، ص 76.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی