هنگامی که متوکّل (در سال 232 ﻫق) روی کار آمد، در شهر سامره سکونت داشت، پس از مدّتی جاسوسان و مزدوران او در مورد امام هادی(ع) به سعایت و بدگوئی پرداختند، عبدالله بن محمد فرماندار متوکّل در مدینه، به متوکّل گزارش داد که علی بن محمد امام هادی(ع) در مدینه دارای موقعیّت بالایی است، دوستان و پیروانش نزد او رفت و آمد میکنند و...
نیز نقل شده: شخصی به نام «بُریحه عبّاسی» که متصدّی نماز در مکّه و مدینه بود، برای متوکّل نامهای نوشت «که اگر میخواهی حجاز در دست تو باقی بماند، علی بن محمّد امام هادی(ع) را به سوی خود بخوان وتحت نظر نگه دار، زیرا او مردم را به سوی خود دعوت میکند و جمعیّت بسیاری به او گرویدهاند».
از طرفی ذاتاً متوکّل از دشمنان سرسخت علی(ع) و آل علی(ع) بود، و هرگز وجود آنها را تحمّل نمیکرد.
متوکّل، یحیی بن هرثمه را خواست و او را مأمور آوردن امام هادی(ع) از مدینه به سامره کرد.
یحیی بن هَرْثَمه میگوید: به مدینه آمدم، مردم مدینه از جریان آگاه شده بودند، یکپارچه گریه و ناله میکردند که مبادا خطری متوجّه امام هادی(ع) گردد، زیرا آن حضرت همواره در کنار مردم بود، در مسجد برای آنها نماز میخواند و همواره راهنمای دلسوز آنها بود، و امور آنها را رسیدگی میکرد، و هرگز برای دنیای خود قدم برنمیداشت، بلکه همیشه به رفع مشکلات جامعه میپرداخت، وانگهی از خاندان رسالت بود، از این رو زن و مرد و کوچک و بزرگ مردم مدینه، ناراحت و گریان بودند و راضی به رفتن امام هادی(ع) از مدینه به جای دیگر نبودند.
یحیی میگوید: من مردم را به آرامش دعوت کردم و برای آنها سوگند یاد کردم که قصد سوئی به ساحت مقدّس امام هادی(ع) ندارم، سپس خانهی امام هادی(ع) را جستجو کردم چیزی جز قرآن و کتاب دعا و چند کتاب علمی نیافتم، خودم خدمتگزاری آن حضرت را به عهده گرفتم و احترام او را رعایت میکردم.[1]
امام هادی(ع) ناگزیر، همراه یحیی بن هَرْثَمه، از مدینه بیرون آمد و به سوی سامره حرکت کردند، با اینکه قبلاً متوکّل قول داده بود که آن حضرت را با عزّت و احترام وارد سامره کند، ولی وقتی که حضرت به سامره رسید، متوکّل یک روز خود را پنهان کرد و آن حضرت را به کاروانسرائی که معروف به کاروانسرای گداها بود فرود آوردند، و آن روز را در آنجا ماند، تا اینکه متوکّل خانهای برای او تخلیه کرده و آن حضرت را به آنجا منتقل نمودند و کاملاً تحت نظر قرار دادند.[2]
پینوشتها
[1]. اعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۳۷.
[2]. ترجمه ارشاد مفید، ج ۲، ص ۲۹۸ و ۲۹۹ ـ اعلام الوری، ص ۳۴۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی