انتخاب همسر| ۸
نقش خانواده در انتخاب همسر
خانواده یعنی پدر، مادر، برادران و خواهران، خویشان درجه دوم مانند عمو، دایی، عمه و خاله میتوانند در مورد انتخاب همسر به دختر و پسری که قصد ازدواج دارند کمک کنند. اینها چون سرد و گرم روزگار را چشیدهاند و تجربههای بیشتری دارند میتوانند دربارهی جوانی که به خواستگاری دخترشان آمده، یا دربارهی دختری که قصد دارند برای پسرشان خواستگاری کنند، خوب تحقیق نمایند و تمام نقاط مثبت و منفی او را طبق معیارهای اسلامی به دست آورند و همه را بدون کم و زیاد و بدون گزاف گویی و پرده پوشی، در اختیار آن جوان قرار دهند و تصمیمگیری را برعهدهی خودش بگذارند و اگر خودش نمیتواند تصمیم بگیرد و از آنها نظرخواهی کرد، منصفانه و بدون اعمال غرض، مصلحت او را بیان کنند، اما باز هم تصمیمگیری را بر عهدهی خودش بگذارند. به شما خانوادهها توصیه میشود به این نکته توجه داشته باشید که پسر و دختر میخواهند عمری را با هم زندگی کنند نه شما، آنها هستند که باید همدیگر را بشناسند، بنابراین شما نتیجهی تحقیقات را در اختیارشان بگذارید و نظر خودتان را بیان کنید. ولی تصمیمگیری را بر عهدهی خود آنها بگذارید. این رسم انصاف و عدالت نیست که پدر و مادر بدون نظرخواهی از دختر و پسر دربارهی ازدواجشان تصمیم بگیرند و آنها را در برابر عمل انجام شده قرار دهند و زندگی آینده آنها را قرین ناراحتی و تلخ کامی و آه و ناله قرار دهند. به نظر من این گناهی است بس بزرگ که در قیامت هم بی مؤاخذه نخواهد بود.
به نامهی زیر توجه کنید:
دوشیزه... در نامهاش مینویسد:
دختری هستم دانشجو و در سنی قرار گرفتهام که موقعیتهای زیادی جهت ازدواج برایم پیش آمده، ولی پدر و مادرم هرکدام به نحوی مانع ازدواج من شدهاند. البته نه این که فکر کنید که خواستگار ایرادی داشته است بلکه آنها دلایلی را مطرح میکنند که به نظرم هرگز موفق به ازدواج نخواهم شد. در صورتی که این افراد مؤمن و از نظر موقعیت اجتماعی هم خوب بودهاند. و اصلاً وقتی کسی به خواستگاری میآید حتی بدون سؤال کردن به آنها جواب منفی میدهند. و این برایشان به صورت عادت درآمده است؛ حتی نظر مرا هم نمیخواهند. من توقع دارم حداقل از من هم نظرخواهی کنند و اجازه دهند که من هم در سرنوشت آیندهام تصمیم بگیرم. باید بگویم که قلباً از آنها بسیار دل گیر هستم چون به روشنی میبینم که چگونه آیندهی مرا نامعلوم کردهاند، و گاهی اوقات در دلم احساس میکنم که از آنها خوشم نمیآید. چون فکر میکنم کسانی دارند آینده تعیین میکنند که در آینده نقشی در زندگی من ندارند. خواهر شما...
به نامه دیگر نیز توجه کنید:
آقای... در نامهاش مینویسد:
حدود پنج سال قبل تصمیم گرفتم ازدواج کنم. مادرم و خواهرم و زنی دیگر را برای دیدن دختری به خانه آنها فرستادم. وقتی برگشتند گفتند نسبتاً خوب است. در این بین مادرم به نقص کوچکی اشاره کرد لیکن جوری بیان کرد که به نظر مهم نیامد. لذا بنده گفتم مهم نیست و اشکالی ندارد. ازدواج انجام گرفت ولی از همان شب اول تا به امروز که در حدود پنج سال از این جریان میگذرد پیوسته یک ناراحتی دامن گیر من شده است. مادرم گرچه به اصل نقص اشاره کرد ولی متأسفانه خوب توضیح نداد. لذا آن صفا و صمیمیتی که باید در بین خانواده باشد در بین ما وجود ندارد. با این که دارای دو بچه هستیم ولی متأسفانه به همسرم محبت و علاقهای ندارم. در عین حال سعی میکنم اخلاق اسلامی را رعایت کنم و تا حال هم کوتاهی نکردهام.
گاهی فکر میکنم بهتر است از هم جدا شویم ولی پیش خودم احساس شرمندگی میکنم... .
نقش مشورت در انتخاب همسر
مشورت در اسلام از ارزش والایی برخوردار است و در قرآن و احادیث بدان سفارش شده است. خداوند متعال در قرآن به پیامبرش میفرماید:
«وَشاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلى اللهِ»؛ ای پیامبر در کارها با مؤمنین مشورت کن و هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن.
و دربارهی مؤمنین میفرماید: «وَأَمْرُهُمْ شُورى بَینَهُمْ» مؤمنین کارهایشان را با مشورت انجام میدهند.
در احادیث نیز درباره مشورت سفارش شده است. از باب نمونه:
به رسول خدا(ص) گفته شد: احتیاط در چیست؟ فرمود: مشورت کردن با صاحبنظران و پیروی از آنها.[1]
در وصیتهای پیامبر به حضرت علی چنین آمده است: «هیچ پشتیبانى استوارتر از مشورت و هیچ عقلى مانند عاقبت اندیشى نیست.»[2]
رسول خدا(ص) فرمود: «مشورت با شخص عاقل و خیرخواه موجب بركت و هدایت خواهد شد و توفیقى است از جانب خداوند متعال. پس هنگامى كه شخصى عاقل و خیرخواه در مورد مشورت تو را راهنمایى كرد مواظب باش بر خلاف نظرش عمل نكنى كه اسباب هلاكت خواهد شد.»[3]
با مشورت کردن با افراد عاقل و آزموده میتوان از نتایج گرانبهای تجربیات آنها استفاده نمود. کسانی که در کارهای مهم با دیگران مشورت میکنند کمتر دچار لغزش و ندامت میشوند. ولی با هرکسی هم نمیتوان مشورت کرد. با افرادی باید مشورت کرد که اولاً: عاقل و چیزفهم باشند، زیرا افراد جاهل و ناآزموده نمیتوانند مصالح واقعی را درک کنند تا در اختیار مشورت کننده قرار دهند. ثانیاً: دیندار باشد، زیرا به افراد بیدین نمیتوان اعتماد کرد. به علاوه مصالح را از دیدگاه دین نمیسنجند و ممکن است مشورت کننده را به پرتگاه ضد دین و ضد اخلاق هدایت نمایند. ثالثاً: دوست و خیرخواه انسان باشد، زیرا اگر دوستی و خیرخواهی او به اثبات نرسد نمیتوان به نظرهای او اعتماد کرد، و ممکن است مشورت کننده را گمراه سازد و اسرارش را منتشر سازد.
حضرت صادق(ع) میفرماید: «در مورد مشورت چهار شرط را باید رعایت کرد وگرنه ضرر آن از منفعتش زیادتر خواهد بود: طرف مشورت عاقل، آزاده، دیندار و دوست و برادر باشد و اینکه تمام اطلاعات خودت را در اختیارش بگذاری به طوری که اطلاعات او به مقدار اطلاعات تو باشد و راز تو را مخفی بدارد.
زیرا اگر عاقل بود از مشورت با او میتوانی استفاده کنی و اگر آزاده و دیندار بود در خیراندیشی برای تو جدیت خواهد کرد و اگر دوست و برادر بود اسرار تو را پنهان خواهد کرد. و اگر تمام اطلاعات خودت را در اختیارش قرار دادی بهتر میتواند مورد مشاوره قرار گیرد و مصالح تو را بازگو کند.»[4]
بنابراین انسان باید در کارهای مهم، با افراد دانا و باتجربه و دیندار و امین و خیرخواه مشورت نماید، بالاخص در امر ازدواج که بسیار مهم و سرنوشت ساز است. بهترین افرادی که میتوانند مورد مشاوره جوانان برای ازدواج قرار گیرند پدر و مادر میباشند، مشروط بر این که دانا و اهل اطلاع باشند. پدر و مادر خیرخواهترین و امینترین افراد نسبت به فرزندانشان هستند. این درست نیست که پسر و دختر در امر ازدواج با پدر و مادر خود مشورت نکنند. پدر و مادر در این امر حساس و حیاتی میتوانند برای فرزندانشان راهنما و مشاور خوبی باشند زیرا هم اطلاعات و تجربه دارند هم امین و خیرخواهند. ولی مشروط بر این که نقش مشاور و راهنما را ایفا کنند و تصمیمگیری را بر عهده خود دختر یا پسر قرار دهند، نه این که تصمیم گیرنده باشند و ازدواج را بر آنها تحمیل نمایند.
بعد از پدر و مادر، جد و جده و برادر و خواهر و عمو و دایی و عمه و خاله نیز در صورتی که واجد شرایط باشند میتوانند مورد مشورت قرار گیرند. مشروط بر این که نقش مشاور و راهنما را ایفا کنند نه تصمیم گیرنده. بعد از اینها از کلیهی افراد مطلع و دیندار و امین به ویژه از دوستان و آشنایان مورد اعتماد میتوان استفاده نمود.
در این جا لازم است به مشاوران نیز توصیه کنیم کسی که با شما مشورت میکند به شما اعتماد کرده و شما را امین دانسته است، وظیفهی دینی و وجدانی و انسانی شما ایجاب میکند که در موضوع مورد مشورت، خوب دقت کنید و با کمال صداقت و امانتداری آن چه را به نظرتان میرسد، بدون کوچکترین خلافگویی و کتمان، در اختیار او قرار دهید، که اگر در مشورت خیانت نمایید مورد بازخواست خدا قرار خواهید گرفت. مشاور وظیفه دارد حق را بگوید؛ گرچه به ضرر خودش یا خویشانش یا دوستانش تمام شود.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «هركس كه با مسلمین در مشورت خیانت كند من از او بیزارم».[5]
نقش استخاره در انتخاب همسر
بسیاری از خانوادهها برای ازدواج پسر و دختر استخاره میکنند. اگر خواستگاری برای دخترشان آمد یا برای پسرشان به خواستگاری رفتند استخاره مینمایند. ازاینرو، مناسب است اندکی هم دربارهی استخاره بحث کنیم.
قبلاً باید این مطلب را یادآور شوم که جای استخاره بعد از مرحله تحقیق و بعد از مشاوره است. دختر و پسر و خانواده آنها برای شناخت همسر باید به تحقیق و کنجکاوی بپردازند و اگر باز هم تردید دارند با یک یا چند نفر افراد مطلع و مورد اعتماد مشورت نمایند. اگر به نتیجه رسیدند اقدام نمایند. استخاره جایی است که از راه تحقیق و مشورت به جایی نرسند و کاملاً متحیرند، در چنین موردی میتوانند به استخاره متوسل شوند.
در احادیث به دو نوع استخاره اشاره شده است: نوع اول این که انسان در هنگام تصمیمگیری دربارهی کارهای مهم دو رکعت نماز بخواند، بعد از نماز دست به دعا بردارد و از خداوند متعال بخواهد که آن چه خیر و مصلحت اوست پیش بیاورد و وسیلهاش را فراهم سازد. این نوع استخاره در واقع نوعی دعاست و در همه حال حتی بعد از تحقیق و مشورت هم مطلوب میباشد. مخصوصاً در امر ازدواج که امری مهم و سرنوشت ساز است در هر حال خوب است انسان از خداوند متعال طلب خیر کند.
در احادیث چنین آمده که امیرالمؤمنین(ع) برای استخاره دو رکعت نماز میخواند و در تعقیب نماز صد مرتبه میگفت: أَسْتَخیرُ الله. بعد از آن این دعا را میخواند:
«أَللّهمَّ اِنّى قَدْ هَمَمْتُ بأَمْرٍ قَدْ عَلِمْتَهُ فَأِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ خیرٌ لى فى دینى و دُنْیاىَ و آخِرَتى فَیسِّرْه لى وَ اِنْ كُنْتَ تعلم أنّهُ شَرٌّ لى فى دینى و دُنْیاىَ و آخِرَتى فَاصْرِفْهُ عَنّى، كَرِهَتْ نَفْسى ذلِكَ امْ أَحَبَّتْ، فَانَّكَ تَعْلَمُ و لا أَعْلَمُ و انْتَ عَلّامُ الْغُیوُب».
بعد از آن تصمیم میگرفت و وارد عمل میشد.[6]
خدایا میخواهم فلان کار را انجام دهم که تو میدانی، اگر صلاح دین و دنیا و آخرت مرا در این کار میدانی وسیلهاش را برایم فراهم ساز و اگر میدانی که برای دین و دنیا و آخرت من بد است مرا از آن باز بدار، چه کراهت داشته باشم چه علاقه، زیرا تو مصالح واقعی را میدانی ولی من نمیدانم و تو علام الغیوب هستی.
نوع دوم استخارهای است که تعیین تکلیف میکند. در این جا به دو نوع آن اشاره میشود:
نوع اول ـ استخاره ذات الرقاع: حضرت صادق(ع) فرمود: وقتی خواستی کاری انجام دهی شش قطعه کاغذ تهیه کن، در سه عدد آنها بنویس:
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرّحیم خِیَرَةٌ مِنَ الله الْعَزیزِ الْحَکیم لفلان بن فلانة.
«و به جاى فلان بن فلانه نام استخاره كننده و مادرش را بنویس» و بعد از آن بنویس: افعل. و در سه عدد دیگر بنویس:
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرّحیم خِیَرَةٌ مِنَ الله الْعَزیزِ الْحَکیم لفلان بن فلانة.
«و به جاى فلان بن فلانه نام استخاره كننده و نام مادرش را بنویس» و روی همان کاغذها بنویس: لاتفعل. آن گاه این شش قطعه کاغذ را زیر سجادهات بگذار. بعد از آن دو رکعت نماز بخوان. بعد از فراغ به سجده برو و در حال سجده صد مرتبه بگو: أَسْتَخیرُ الله بِرَحْمَتِهِ خِیرة فی عافِیَةٍ ـ بعد از آن بنشین و بگو: اَللّهُمّ خِرلی فی جَمیعِ أُموری فی یُسْرٍ مِنْکَ و عافِیَةٍ ـ آن گاه کاغذها را بر هم بزن و یکی یکی بیرون بیاور پس اگر سه کاغذ پشت سر هم «إِفْعَلْ» آمد آن کار را انجام بده که خوب است. و اگر سه کاغذ پشت سر هم «لا تَفْعَلْ» آمد، آن کار را ترک کن. و اگر یکی از کاغذها افعل بود و کاغذ دیگر لاتفعل، تا پنج کاغذ بیرون بیاور اگر إفعل بیشتر بود آن را انجام بده و اگر لاتفعل بیشتر بود آن را ترک کن. دیگر احتیاجی به کاغذ ششم نداری.[7]
نوع دوم ـ استخاره با قرآن: راوی میگوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم گاهی قصد دارم کاری انجام دهم و از خدا هم طلب خیر نمودهام ولی چیزی به نظرم نمیرسد، در این صورت آیا آن کار را انجام دهم یا ترک نمایم؟ فرمود: شیطان در حال نماز از همه حالات به انسان دورتر میباشد، هنگامی که در حال نماز هستی هرچه به ذهنت آمد انجام بده. قرآن را بگشای و در اولین آیهای که چشمت به آن رسید توجه کن و آن چه را به قلبت الهام شد انجام بده.[8]
به هرحال استخاره ـ چنان که از نامش پیداست ـ یک نوع دعا و طلب خیر است. انسان در حال تحیّر و بلاتکلیفی دست به دعا برمیدارد و از قادر متعال مسئلت میکند که آن چه را که به صلاح دین و دنیا و آخرت اوست پیش بیاورد و وسیلهاش را فراهم سازد. آن گاه با توکل به خدا و امید استجابت دعا خودش را از بلاتکلیفی نجات میدهد و وارد عمل میشود. در چنین حالی باید مطمئن باشد که آن چه به صلاح واقعی دنیا و آخرت اوست پیش خواهد آمد.
در خاتمه باز هم یادآور میشوم که تحقیق و مشورت طبعاً بر استخاره تقدم دارد، اگر نتیجهی تحقیقات شما خوب بود وارد عمل شوید و لازم نیست استخاره کنید. بعضی مردم عادت دارند در هر کاری به استخاره توسل جویند، در صورتی که گاهی استخارههای بیمورد باعث سرگردانی و مانع عمل میشود.
خودآزمایی
1- به چه دلایلی و یا چگونه خانواده میتوانند در مورد انتخاب همسر به دختر و پسری که قصد ازدواج دارند کمک کنند؟
2- با کدام افرادی باید مشورت کرد؟
3- بهترین افرادی که میتوانند مورد مشاوره جوانان برای ازدواج قرار گیرند را نام ببرید.
پینوشتها
[1]. مكارم الاخلاق، ص 261: قیل لرسول الله(ص)، ما الحزم؟ «قال مشاورة ذوى الرأى و اتباعهم».
[2]. همان، ص 368: و مما اوصى النبى به علیاً قال: «لا مظاهرة اوثق من المشاورة و لا عقل كالتدبیر».
[3]. همان، ص 367: «مشاورة العاقل النّاصح یمن و رشد و توفیق من الله فاذا اشار علیك الناصح العاقل فایاك و الخلاف فانّ فى ذلك العطب».
[4]. همان، «انّ المشورة لا تكون الّا بحدودها الاربعة، فمن عرفها بحدودها و الّا كانت مضرتها على المستشیر اكثر من منفعتها: فاولها ان یكون الذى تشاوره عاقلاً و الثانى ان یكون حرّاً متدیناً و الثالث ان یكون صدیقاً مواخیاً و الرابع ان تطلعه على سرّك فیكون علمه كعلمك ثمّ یسرّ ذلك و یكتمه. فانّه اذا كان عاقلاً انتفعت بمشورته و اذا كان حرّاً متدیناً اجهد نفسه فى النصیحة و اذا كان صدیقاً مواخیاً كتم سرّك اذا اطلعته علیه فاذا اطلعته على سرّك فكان علمه كعلمك تمّت المشورة و كملت النصیحة».
[5]. بحار الانوار، ج 75، ص 99: «من غشّ المسلمین فى مشورة فقد برئت منه».
[6]. مكارم الاخلاق، ص 369.
[7]. همان، ص 371.
[8]. همان، ص 374.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی