گناهان كوچک و گناهان بزرگ
از قرآن كریم و همچنین از روایات معصومین(ع) با كمال وضوح استفاده مىشود كه «معاصى» بر دو قسمند: «معاصى صغیره» یعنى گناهان كوچك و «معاصى كبیره» یعنى گناهان بزرگ و روشنترین دلیل بر این مطلب از قرآن كریم این آیه است:
إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِیماً؛[1]
اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مىشوید، دورى گزینید، كارهاى بد [گناهان كوچك] شما را مىپوشانیم و در جایگاه خوب و دلپسندى شما را وارد مىسازیم.
از اضافهی «كبائر» به «ما تُنْهَونَ عَنْه» استفاده مىشود كه دستهی خاصّى از گناهانى كه مورد نهى واقع شدهاند گناهان بزرگ هستند و طبعاً دستهی دیگر كه مغایر و مقابل دستهی اوّل مى باشند و از آنها در این آیهی شریفه تعبیر به «سیئات» شده است گناهان كوچك مىباشند و همانها هستند كه در آیهی دیگر به عنوان «لَمَمْ» معرّفى گردیده و در دیگر آیه به عنوان صغیره ذكر شدهاند؛ از این قرار:
الَّذِینَ یجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإثْمِ وَ الْفَواحِشَ إلاّ اللَّمَمَ إنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ...؛[2]
كسانى كه از گناهان بزرگ و كارهاى زشت غیر لَمَم[3] پرهیز مىنمایند [مشمول غفران حق مىشوند] چه آن كه پروردگار تو، گسترده مغفرت است...
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیقُولُونَ یا وَیلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا یغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا كَبیرَةً إلاّ أَحْصاها...؛[4]
كتاب [نامهی اعمال انسان در روز جزا به دست انسان] نهاده شود و آنگاه گنهكاران را ببینى كه از آنچه در آن [كتاب] است ترسان و هراسانند و مىگویند: اى واى بر ما! این چه كتابى است كه از كوچك و بزرگ [گناهان] فروگذارى نكرده و همه را گرد آوره و احصا نموده است...
و در همین فراز مورد شرح از دعا امام سجّاد(ع) به پیشگاه خدا عرضه مى دارد:
اللَّهُمَّ إنِّى أتُوبُ إلَیکَ فِى مَقَامِى هَذَا مِنْ كَبَائِرِ ذُنُوبِى وَ صَغَائِرِهَا؛
خدایا! من در این مقام خود [كه مقام توبه است] توبه مىكنم و به سوى تو بازمىگردم از گناهان بزرگ و گناهان كوچكم.
روایات مربوط به این باب نیز بعداً نقل مىشود انشاءالله.
توضیح:
البتّه اگر طغیان انسان را نسبت به عظمت و جلالت ساحتِ اقدس حضرت حق ـ جلّ جلاله ـ بسنجیم، مطلق عصیان انسان در محضر خدا گناه بزرگ و معصیت «كبیره» است، و درآن نظر اصلاً «صغیره» مفهوم درستى ندارد و بلكه خود این تعبیر نیز در حدّ خود تصغیر مقام كبریاى خداوندى محسوب گشته، معصیتى «كبیره» مى باشد.
ولى تقسیم معاصى به «كبیره» و «صغیره» كه از آیات شریفه به دست آمد، از نظر سنجش یك دسته از گناهان با دستهی دیگراست؛ نه از نظر سنجش انسان مجرم با خداوند علىّ عظیم و لذا هیچ منافاتى بین این دو سخن نیست كه بگوییم: از یك لحاظ كه لحاظ مخالفت انسان با فرمان خداست، تمام گناهان «معاصى كبیره» هستند و اصلاً صغیرهاى وجود ندارد. و از لحاظ دیگر كه لحاظ سنجش گناهى با گناه دیگر است، بعضى از آنها «صغیره» و برخى دگر «كبیره» مى باشند.
میزان تشخیص معاصى كبیره از صغیره
در بیان ضابطه و میزان براى تعیین و تشخیص گناهان «بزرگ» و گناهان «كوچك» سخنان مختلف نقل شده است كه ذكر آنها موجب تطویل كلام است. امّا آنچه از تأمّل در روایات معصومین(ع) به دست مىآید، این است كه «معصیت كبیره» آن گناهى است كه در لسان شرع مقدّس (اعمّ از كتاب و سنّت) تنها به نهى از آن اكتفا نشده، بلكه با نوعى تهدید به عذاب و آتش و اظهار خشم و خشونت توأم گردیده است، مثلاً دربارهی «قتل نفس» آمده است:
وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً؛[5]
هر كسى فرد با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است كه جاودانه در آن مىماند و خداوند بر او غضب مىكند و او را از رحمتش دور مىسازد و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.
و راجع به «رباخوارى» مىفرماید:
الَّذِینَ یأكُلُونَ الرِّبا... فَاُولئِكَ أصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ * ... وَ اللهُ لا یحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أثِیمٍ * فَإنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ...؛[6]
كسانى كه ربا مىخورند... اهل آتش مىباشند و همیشه در آن مىمانند... و خداوند هیچ انسان ناسپاس گنهكار را دوست نمىدارد. پس اگر چنین نكنید [دست از رباخوارى برندارید] بدانید كه با جنگ خدا و رسولش روبهرو خواهید شد.
از امام صادق(ص) منقول است:
اَلكَبائِرُ الَّتِى اَوْجَبَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَیهَا النّارَ؛[7]
كبائر گناهانى هستند كه خداوند عزّوجلّ كیفر آنها را آتش مقرّر فرموده است.
كبائر عدد محصورى ندارند
در روایات ما عدد «كبائر» به طور مختلف ذكر شده است؛ از هفت و هشت و نه تا بیست و هفتاد و شاید بیش از آن نیز ارائه گردیده است و احتمالاً مبهم گذاردن عدد «كبائر» در قرآن و حدیث به منظور ایجاد حال ترس از اقدام به مطلق گناه مى باشد.
چه آنكه در صورت روشن شدن عدد «كبائر» یك نوع گستاخى و بىپروایى نسبت به سایر گناهان ـ به عذر این كه صغائرند و مكفَّر و مغفور مىباشند ـ در آدمى به وجود مىآید. آنگاه همین حال تجّرى بر گناه علاوه بر این كه خود، از نظر اصرار بر صغیره بودن یك معصیت كبیره است، آدمى را كم كم به گناهان بزرگ دیگر نیز آلوده مىسازد.
ولى در صورت ابهام عدد، طبعاً مراقبت و پرواى بیشترى در انسان به وجود مىآید و از ترس افتادن در حریم كبائر، دست به ارتكاب سایر گناهان نیز نمىزند؛ همچنان كه مبهم بودن شب قدر این اثر را دارد كه مسلمانان به امید درك آن شب باعظمت در شبهاى متعدّد از ماه مبارك رمضان به عبادت و احیا اقدام مىكنند. در صورتى كه اگر معین و مشخّص بود، اكتفا به همان یك شب معین مىنمودند و از فیض تكثیر اعمال عبادى شبهاى متعدّد محروم مىگردیدند و همچنین سرّ اختلاف بیان روایات در عدد كبائر نیز محتمل است علاوه بر وجه مذكور (ابهام به منظور تحفّظ شدید از ارتكاب مطلق گناه) اشاره به اختلاف مراتب كبائر از حیث «قبح» و «عقوبت» باشد كه مثلاً هفت یا هشت و نه كبیره از آنها در درجهی نهایى از قبح و عقوبت قرار گرفتهاند ـ از قبیل: شرك، قتل نفس، رباخوارى، زنا و نظایر اینها ـ و بعضى متوسّط و برخى به طور نسبى در حدّ پایین از زشتى و عقاب واقع شدهاند و به هر حال در اینجا یك نمونه از روایات مربوطه را تذكّراً و تبرّكاً نقل مىكنیم.
روایت در معرّفى كبائر
حضرت عبدالعظیم حسنى(ع) از امام جواد(ع) و ایشان از پدر بزرگوارشان امام ابوالحسن الرّضا(ع) و ایشان نیز از امام کاظم(ع) نقل فرمودهاند که عمرو بن عُبید بصرى (ظاهراً همان شخص معتزلی معروف باشد) بر امام ابى عبدالله جعفربن محمّد صادق(ع) وارد شد و پس از سلام نشست و این آیه را تلاوت کرد:
الَّذِینَ یجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإثْمِ وَ الْفَواحِشَ...؛[8]
و سپس ساکت شد. امام(ع) فرمود: چه چیز موجب سکوتت شد؟ گفت: دوست دارم «کبائر» را از کتاب خدا بشناسم. فرمود:
نَعَم، یا عَمْرُو! أكْبَرُ الْكَبَائِرِ الشِّرْکُ بِاللَّهِ؛ لِقَولِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ اللهَ لا یَغْفِرُ اَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ قالَ: وَ مَنْ یشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ و مَأواهُ النّارُ
وَ بَعْدَهُ الْیأسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ لِأنَّ اللهَ یقُولُ: «اَنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إلّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»،
ثُمَّ الْأمْنُ مِنْ مَكْرِ اللهِ لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ فَلا یأْمَنُ مَكْرَ اللهِ إلاّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ
وَ مِنْهَا عُقُوقُ الْوالِدَینِ. لِأَنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الْعَاقَّ جَبَّاراً شَقِیاً
وَ مِنْها قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِى حَرَّمَ اللهُ إلاّ بِالْحَقِّ. لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ. و مَنْ یَقْتُلْ مَؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها إلَى آخِرِ الْآیةِ
وَ قَذْفُ الْمُحْصَناتِ لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ: اِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصِناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤمِناتِ لُعِنُوا فِى الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ
و أكْلُ مَالِ الْیتِیمِ. لِأَنَّهُ یقُولُ: اِنَّ الَّذِینَ یَأکُلُونَ اَموالَ الْیَتامی ظُلْماً إنَّما یأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیصْلَوْنَ سَعِیراً
وَ الْفِرارُ مِنَ الزَّحْفِ لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ وَ مَنْ یوَلِّهِمْ یوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إلاّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیزاً إلى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ وَ مأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ
وَ أكْلُ الرِّبَا لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ: الَّذِینَ یأْكُلُونَ الرِّبا لا یقُومُونَ إلاّ كَما یقُومُ الَّذِى یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ الْمَسِّ وَ یُقُولُ فَاِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ
وَ السِّحْرُ لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ: وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ ما لَهُ فِى الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ
وَ الزِّنَا لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ: وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِکَ یلْقَ أَثاماً یضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ یخْلُدْ فِیهِ مُهاناً
وَ الْیمِینُ الْغَمُوسُ لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ اِنَّ الَّذِینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَ أَیمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِى الْآخِرَةِ...
وَ الْغُلُولُ لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ: وَ مَنْ یغْلُلْ یأْتِ بِما غَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ
وَ مَنْعُ الزَّكَاةِ الْمَفْروضَةِ لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ یَومَ یُحْمی عَلَیها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ...
وَ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ كِتْمَانُ الشَّهَادَةِ لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ: وَ مَنْ یكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ
وَ شُرْبُ الْخَمْرِ لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ عَدَلَ بِها عِبَادَةَ الْأَوْثَانِ
وَ تَرْکُ الصَّلاةِ مُتَعَمِّداً وَ شَیئاً مِمَّا فَرَضَ اللهُ لِأنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) قَالَ مَنْ تَرَکَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص)
وَ نَقْضُ الْعَهْدِ وَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ. لِأَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ: اُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛[9]
آرى اى عَمْرو، بزرگترین كبائر 1ـ شرك به خدا است كه خداوند عزّوجلّ مىفرماید:
إنَّ اللهَ لا یغْفِرُ أنْ یشْرِكَ بِهِ...؛[10] خداوند شرك را نمىآمرزد...
و فرموده است:
إنَّهُ مَنْ یشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ...؛[11]
خداوند، بهشت را حرام كرده بر كسى كه نسبت به او شرك بورزد و جاى او آتش است...
و پس از آن 2ـ یأس از رحمت خدا است. زیرا خدا مىگوید:
... إنَّهُ لا ییأسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إلاّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ؛[12]
از رَوح و رحت خدا كسى جز كافران مأیوس نمىگردند...
و سپس 3- اَمن از مَكر خدا یعنى از انتقام نهانى و كیفر غافلگیرانهی خدا، آسودهخاطر بودن كه خدا مىفرماید:
...فَلا یأمَنُ مَكْرَ اللهِ إلاّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ؛[13]
از عذاب ناگهانى و پنهان خدا جز زیانكاران كسى خود را ایمن نمىبیند...
خودآزمایی
1- «معاصى» بر چند قسمند؟ نام ببرید و روشنترین دلیل بر این مطلب را بیان کنید.
2- تقسیم معاصى به «كبیره» و «صغیره» از چه نظری است؟ توضیح دهید.
3- میزان تشخیص معاصى كبیره از صغیره را شرح دهید.
پینوشتها
[1]ـ سورهی نساء، آیهی 31.
[2]ـ سورهی نجم، آیهی 32.
[3]ـ لَمَم بر وزن قَسَم به معنای کارهای کوچک و کماهمیّت است.
[4]ـ سورهی کهف، آیهی 49.
[5]ـ سورهی نساء، آیهی 93.
[6]ـ سورهی بقره، آیات 275، 276 و 279.
[7]ـ کافی، ج 2، ص 276، ح 1.
[8]ـ سورهی نجم، آیهی 32. کسانی که از گناهان بزرگ و کارهای زشت پرهیز میکنند.
[9]ـ تفسیر المیزان، ج 4، ص 354 و تفسیر «مجمعالبیان»، ذیل آیهی 31 سورهی نساء و کافی، ج 2، ص 286 و عیون اخبارالرّضا، ج 1، ص 285، با تفاوت اندک و ما از تفسیر «المیزان» نقل کردیم.
[10]ـ سورهی نساء، آیهی 48 و 116.
[11]ـ سورهی مائده، آیهی 72.
[12]ـ سورهی یوسف، آیهی ۸۷.
[13]ـ سورهی اعراف، آیهی ۹۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی