آیا در تعلیمات اسلامی دستوری به نام «تقیه» وجود دارد؟
و آیا تقیه، محافظهکاری آمیخته با ترس نیست؟
این روزها گفتگو از مسئلهی تقیه فراوان میشود و نفی و اثباتهایی روی آن انجام میگیرد که چون بعضاً توأم با آگاهی کامل نیست از اصل حقیقت بسیار فاصله دارد؛ برای رسیدن به عمق این بحث لازم است تمام بحثهای اصولی را که پیرامون این مسئلهی مهم وجود دارد به صورت سؤالاتی طرح کرده، سپس با در نظر گرفتن همهی جوانب به بررسی آنها بپردازیم.
۱ـ آیا به راستی عنوانی به نام «تقیه» در تعلیمات مذهبی ما وجود دارد.
۲ـ اگر چنین است، آیا ماهیت تقیه یک نوع محافظهکاری آمیخته با ترس و وحشت از اظهار عقیدهی درونی و مقدم داشتن مصالح شخصی بر بیان حقیقت، محسوب نمیشود؟
۳ـ آیا این مفهوم دلیلی بر تأیید گفتار آنها که میگویند انگیزهی پیدایش مذهب، عوامل استعمار اقتصادی بوده تا مقاوت تودههای زحمتکش زیر پوشش این گونه افکار درهم شکسته شود، نیست؟ اگر چنین نیست مفهوم واقعی تقیه کدام است؟
۴ـ اصولاً چه دلیلی از کتاب و سنت (دو منبع اصیل اسلامی) برای این موضوع در دست داریم؟
۵ـ وانگهی، فلسفه و روح تقیه چیست و چگونه میتوان آن را در مسیر حرکت تکاملی جامعه به کار گرفت؟
۶ـ از اینها گذشته، آیا به راستی تقیه مخصوص شیعه است یا جزء معتقدات سایر گروههای اسلامی نیز هست؛ و آیا تقیه در مکتبهای مختلف سیاسی و اجتماعی کنونی دنیا نیز وجود دارد یا نه؟
۷ـ آخرین سخن اینکه آیا تقیه امروز هم واجب است یا حرام و به گونهی کلی در کجا لازم و در کجا حرام است؟
اینها مجموع بحثهای اصولی مربوط به مسئلهی تقیه است. ما فکر میکنیم اگر تعریف تقیه و مفهوم و ماهیت آن روشن گردد، به بسیاری از پرسشها خود به خود پاسخ داده خواهد شد؛ لذا نخست به آن میپردازیم.
ریشهی این کلمه در لغت همان «تقوی» و «اتقاء» است که به معنی پرهیز کردن و خویشتنداری است؛ بنابراین، تقیه از نظر مفهوم لغوی به عمل کسی گفته میشود که کارش آمیخته با یک نوع مراقبت و پرهیز و خویشتنداری باشد.
در مورد تعریف علمی آن، یکی از قدیمیترین تعاریف که در دست است از مرحوم «شیخ مفید» عالم و دانشمند معروف و سرشناس اسلامی است که همهی مسلمانان برای او احترام قائلند و در قرون نخستین میزیسته و آن این است که:
اَلتَّقَیَّةُ سَتْرُ الإعْتِقادِ وَ مُکاتَمَةُ الْمُخالِفینَ وَ تَرْکُ مُظاهَرَتِهِم بِما یَعْقُبُ ضَرَراً فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیا.[1]
تقیه، مستور داشتن اعتقاد باطنی و کتمان در برابر مخالفان به خاطر اجتناب از زیانهای دینی و دنیوی است.
همانگونه که مشاهده میشود عنصر اصلی تقیه را در این تعریف دو چیز تشکیل میدهد:
یکی مسئلهی «کتمان اعتقاد باطنی» و دیگری «پیشگیری از زیان و ضررهای معنوی و مادی» است.
اما مهم این است که بدانیم آیا هدف از این پیشگیری، رعایت مصالح و منافع شخصی و مقدم داشتن آن بر مصالح اجتماعی است یا هدف جلوگیری از هدر رفتن نیروهای اصیل و سازنده، ذخیره کردن آنها برای یک مبارزهی حساب شده در برابر مخالفان و دشمنان است؟
با اینکه ذکر کلمهی «دینی» در ضمن اهداف تقیه، پاسخ این سؤال را روشن میسازد، ناچاریم توضیح بیشتری در این زمینه بدهیم.
حالت تقیه به خود گرفتن ـ چنانکه خواهیم دید ـ معمولاً مخصوص اقلیتهایی است که در چنگال یک اکثریت نیرومند و زورگو (اکثریت کمّی یا کیفی) گرفتار شوند و ببینند اظهار عقیدهی باطنی کردن ـ آنهم به صورت نامنظم و پراکنده ـ گذشته از اینکه هیچگونه ثمرهای جز بیدار ساختن دشمن ندارد، نیروهای فعال و سازنده را تدریجاً به نابودی یا ضعف میکشاند و سرمایههایی که برای این اقلیت با توجه به نفرات کم آنها بسیار گران قیمت و پرارزش است، به این ترتیب از میان میبرد بدون اینکه هیچگونه نتیجهی مثبتی از آن گرفته شود.
آیا عقل و درایت و پایاننگری ایجاب نمیکند که این نیروها بدین گونه تباه نشوند بلکه با کتمان عقیدهی باطنی، نیروهای خود را ذخیره کنند تا در موقع لزوم و به هنگام نیاز و فرا رسیدن لحظات و سرنوشت و فرصتهای مناسب، از آنها به طور مؤثر و قاطع بهرهگیری کنند؟
مثال روشنی در اینجا که میتوان برای این موضوع ذکر کرد این است که در بسیاری از روستاها که چشمههای کوچکی وجود دارد، هرگز مستقیماً آب چشمه را به زمینها نمیفرستند؛ زیرا آب چشمه در همان گامهای نخستین تدریجاً در یک نقطه از زمین فرو میرود بدون آنکه زراعت را تر کند؛ بلکه یک استخر بزرگ در کنار چشمه میسازند و راه خروج آب را از استخر بکلی مسدود میکنند، هنگامی که استخر پر شد، روزنهی وسیع آن را میگشایند و آبهای ذخیره شده در استخر با سرعت و فشار در مدت کوتاهی زمینهای وسیعی را میپوشاند و سیراب میکند در حالی که قبلاً تقریباً همهی آبها به هدر میرفت.
با توجه به این حقیقت، هدف نهایی تقیه روشن میگردد و به طور سربسته پاسخ بسیاری از پرسشها در این زمینه داده خواهد شد؛ در عین حال مشروح اهداف مختلف تقیه را ـ پس از ذکر دلایل و مدارک این مسئله در منابع اسلامی ـ بازگو خواهیم کرد.
اما نکتهای که ذکر آن به هر حال در اینجا ضروری است، این است که چنان نیست که تقیه (به مفهوم وسیع کلمه) همه جا واجب باشد؛ بلکه گاهی رسماً حرام و گناه کبیره است، همانطور که ممکن است در مواردی مباح یا مستحب یا مکروه باشد که شرح آن را در بحثهای آینده خواهیم دانست.
و نیز خواهیم دید که چگونه استفادهی پیامبر اسلام(ص) در سالهای نخستین دعوتش از روش تقیه، به مسلمانان امکان داد که دور از چشم دشمن به صورت نیروی مؤثر و پرقدرتی درآیند که درهم شکستن آنها به آسانی ممکن نباشد و سرانجام با همین تاکتیک بر دشمن سرسخت و زورگو پیروز گشت.
1- مفهوم و ماهیت تقیه را شرح دهید.
2- حالت تقیه به خود گرفتن معمولاً مخصوص چه کسانی است؟
3- استفادهی پیامبر اسلام(ص) در سالهای نخستین دعوتش از روش تقیه، چه نتایجی داشت؟
[1]. تصحیح الاعتقاد شیخ مفید، صفحهی ۶۶.