بخش دوّم: حقوق و وظایف زن در آینه پرسش و پاسخ | ۲
شک نیست که بانوان در طول تاریخ غالباً مورد ستم بودهاند و حقوقشان تضییع میشده است. کشورهای اروپایی که اکنون این همه آزادی ظاهری به زن دادهاند تاریخشان گویا است که به زنانشان ستم فراوانی میکردهاند. این مشکل سبب شد که تقریباً اوایل قرن بیستم حرکتی با نام «دفاع از حقوق زنان» آغاز شود، که انصافاً نهضت بسیار بهجایی هم بود، زیرا همین حرکت سبب شد که افکار عدهای از دانشمندان و افراد خیرخواه متوجه زنان گردد. البته بسیاری از بانوان و نیز عدهای از مردان از این موضوع استقبال و آن را تبلیغ کردند. مسئلهای که در آن زمان مطرح کردند این بود که زن و مرد باید در همه جهات مساوی باشند و تفاوتی بین زن و مرد نیست. زن انسان است و مرد هم انسان است. دو انسان حق مساوی دارند و همانطور که مرد در اشتغال، مالکیت و مسائل دیگر آزاد است زن هم باید آزاد باشد. به هر جهت، حرکت گستردهای، که به حسب ظاهر حرکت خوبی هم بود، شروع شد. تبلیغات هم در اینباره خیلی زیاد میکردند، اما مشکلی که این حرکت داشت این بود که:
اولاً: در این حرکت، مسئله خانواده، مغفول ماند، بلکه فقط بانگ آزادی و تساوی به گوش میرسید، اما این آزادی و تساوی، با خانواده چه میکند و نتیجهاش چیست، اصلاً مطرح نبود!
ثانیاً: وقتی میخواستند آزادی و تساوی را طرح کنند، توجه به اینکه زن آفرینش ویژهای دارد، نداشتند. به عنوان اینکه زن یک انسان است میگفتند عیناً باید مثل مرد آزاد باشد.
غفلت از این دو جهت سبب شد که زنان به بازار کار کشیده شوند. چون مدافعان فکر میکردند که اگر زن، استقلال اقتصادی داشته باشد دیگر مرد نمیتواند به او ستم کند.
از طرف دیگر در آن زمان مسئله صنعتی شدن و توسعهی کارخانجات و امثال اینها شروع شده بود و بالتبع این مراکز کارگر میخواستند. صاحبان کارخانهها از این موقعیت کاملاً استفاده کردند و پی بردند که زنها به تدریج وارد بازار کار میشوند و طبعاً با حقوق کمتری میتوان از آنها استفاده کرد.
پس سرمایهداران کلان هم از این رویکرد، استقبال کردند. در این میان، طبعاً خود زنها هم احساس میکردند درآمدی و حقوقی پیدا کردهاند و این برایشان اسباب خوشحالی شد؛ غافل از آنکه بعضی از این کارها مناسب بانوان و آفرینش ویژهی آنان نبود. خلاصه، صاحبان کارخانجات، یعنی همان مردانی که این زنان را قبلاً در خانهها به استثمار میکشیدند، در کارخانهها نیز باز مسلط شدند. علاوه بر این، مردها از زنان برای جذب مشتری، سود بردند.
بدینسان برخی از آنان به ادارهها، وسایل تبلیغاتی، سینماها و تئاترها کشیده شدند تا لذتجویی مردها را تأمین کنند. سرانجام، اثر این تساویِ زن و مرد همین است که ما الآن در جهان غرب میبینیم.
در غرب واقعاً خانواده متلاشی شده است؛ اگرچه به طور کلی نیست ولی واقعاً خانواده در آنجا خیلی مشکل دارد. زمانی من به «استراليا» رفته بودم، میگفتند درصد بالایی از ازدواجها به طلاق میکشد، فرزندهای غیررسمی فراوان، طلاقها و زندگیهای مرد و زن مجرد، زیاد است و مشکلات بیداد میکند؛ مثلاً در آنجا فرزند حرام چیزی است که از زشتی افتاده و اصلاً قبیح نیست. گاهی شوخی میکنند و به هم میگویند تو حرامزادهای و هیچ مسئلهای هم ندارد. غرب، اکنون در اثر همین حرکتی که خود آغازیید وضع خیلی بدی پیدا کرده است. خطر اینجاست که با وجود ارتباطات سریع وضع زمانه جوری است که کشورها به هم نزدیک شدهاند و حادثهای که در یک جایی واقع شود به جاهای دیگر هم سرایت میکند.
من در اینجا اشارهای به وضع خودمان در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میکنم، آن زمانها بانوان در ایران، مثل هر جای دیگر تحت ستم بودند، حقوقشان در خیلی جاها تضییع میشد. بعضی مردها به زنها ستم میکردند.
محدودیتهای نادرستی برای اینها به وجود میآوردند و متأسفانه بعضی، آنها را به حساب دین اسلام میگذاشتند، در صورتی که مربوط به اسلام نبود، تا اینکه آن حرکتی که در اروپا آغاز شده بود از طریق کتابها و نوشتهها و وسایل ارتباطی کم کم به ایران کشیده شد و حرکتی را با حمایت رژیم سابق به عنوان «دفاع از حقوق بانوان» شروع کردند؛ درست نظیر همان حرکتی که در اروپا بود در اینجا هم شروع شد. مسئلهای که در آن زمان مطرح بود تساوی حقوق و آزادی زنان، یعنی همان چیزی که در آنجا مطرح بود در اینجا هم آوردند. زنان را به بیبندوباری کشیدند و حجاب را از بین بردند و... .
در آن زمان عدهای از مردها سعی میکردند که همان حالت سابق را در خانهها حفظ کنند، لذا رفتارشان با همسرانشان مثل همان سابق بد بود، تعصب زیادی داشتند. عدهای هم که طرفدار آن وضع بودند همرنگ جماعت شدند و بیبندوباری رواج پیدا کرد و نهاد خانواده به شدت تهدید شد. تا اینکه خداوند متعال لطفی کرد و انقلاب پیش آمد. اگر انقلاب پیش نمیآمد، ما البته شاید کاملاً مثل غرب نمیشدیم ولی به هر حال خیلی وضع بانوانمان و وضع اجتماعمان بد میشد.
انقلاب که شد طبعاً بدون تبلیغات فراوان و یا محدودیتها، خود بانوان در مقطعی، حجاب را رعایت میکردند به هر حال وضع خیلی خوب شده بود. امام خمینی ـ رحمةالله علیه ـ با رهنمودهای حکیمانهی خود بانوان را به صحنهی اجتماع آورد. شاید اگر کسی غیر از امام، سکاندار بود بانوان به این زودی در اجتماع فعال نمیشدند. امام در سخنرانیهای خود آنان را تشویق میکرد؛ مثلاً در مسائل مربوط به جنگ، خیلی آنان را تشویق میکرد. تا به تدریج کار از دست سنتیهای متعصب، که اصلاً اجازه نمیدادند زنان به اجتماع درآیند، خارج شود.
این فرصت و فضای خیلی خوبی بود، زیرا در این فضا آنهایی که سابقاً آزادی غیرمنطقی داشتند نسبتاً خوشحال بودند از این جهت که از آزادی فعالیت و حضور در جامعه برخوردارند. آنهایی هم که به سبب تعصب مردها محدودیت داشتند و گاهی به حساب اسلام هم گذاشته میشد، به اجتماع آمدند و تقریباً زمینهی خوبی برای بانوان به وجود آمد که به حقوق واقعی خود برسند و از آن مشکلات نجات پیدا کنند. ولی شاید از این موقعیت خوب استفاده نشد، چون شایسته این بود که بانوان در مسیر واقعی خود میافتادند؛ یعنی همان مسیری که اسلام برایشان تعیین کرده است. آنان باید آگاهانه وارد اجتماع میشدند و حقوق خود را دریافت میکردند، ولی در اکثر مواقع چنین نشد. در گذشته خیلیها تعصبی بودند، دخترانشان را به مدرسه نمیبردند، راه باز شد برای رفتن به مدرسه و دانشگاه ولی فقط تحصیلات و کسب مدارج علمی هم مشکل بانوان را حل نکرد و نمیکند. البته خود اینها خوب است، شک نیست که زنها باید ادامهی تحصیل میدادند، آزادانه رأی بدهند، کاندیدا شوند، به مجلس و کابینه و کارهای هنری وارد شوند، اینها همه خوب است، اما آیا مشکل زنها فقط همینها بود؟ یا در این زمان خیلی تشویق میشود که زنان ورزش کنند و در نهایت شاید آرزوی بعضی بانوان این است که در یکی از کشورها در مسابقات شرکت کنند و در ورزش موردنظر موفق و پیروز شوند. البته ورزش برای زنان جایز است، ولی به نظر میآید اینها مسائل اساسی بانوان نیست. بانوان باید در مسیر واقعی خود حرکت میکردند و حقشان را میگرفتند. ورزش حرفهای چه مشکلی از مشکلات اساسی بانوان را حل میکند؟
ما در اثر این کارهایی که کردیم ـ که خیلی از آنها ناسنجیده بود ـ از دو موضوع غفلت کردیم: یکی مسئله خانواده که حساب نکردیم حالا اگر بانوان این کار را بکنند خانواده مستحکم میشود و یا متزلزل؟ آمار طلاق کم میشود یا زیاد؟ ما در برنامهریزیها اصلاً به فکر تزلزل یا تحکیم نهاد خانواده نبودیم؛ در صورتی که هر برنامهای را باید با این معیار مطرح کنیم. خانواده واقعیتی است که اگر مستحکم باشد جامعه محکم است. قوام خانواده هم به نفع مرد است هم به نفع زن و اگر متزلزل شد هم به ضرر زن است و هم به زیان مرد.
با کمال تأسف، آمار طلاق، از سابق کمتر نشده بلکه گویا زیادتر هم شده است. با اینکه نظام اسلامی است، و از هر جهت باید الآن طلاق که مبغوضترین حلالها نزد اسلام است به حداقل برسد، اما متأسفانه زیادتر شده است. این در اثر همین خامی و نپختگی است.
من کسانی را میبینم که خود باید اختلافهای خانوادگی را حل کنند با خانوادهشان رفتار درستی ندارند.
نکتهی دومی که در طرح حضور زن در اجتماع و کارکردن او از آن غفلت شد، آفرینش ویژهی زن است؛ چه کاری از زن میآید که هم بتواند آن وظایفی را که در طبیعتش هست و خداوند متعال در آفرینش او گذاشته به خوبی انجام بدهد و هم بتواند در اجتماع منشأ اثر باشد و خوب کار بکند. اینها باید حساب شده باشد. باید ببینیم چه کاری مناسب است. اگر حساب شده نباشد، من میترسم که ما هم تدریجاً در آینده به چیزی نزدیک به سرنوشت غرب مبتلا شویم. من روی این واقعیت احساس خطر میکنم.
1- مشکلاتی که حرکت «دفاع از حقوق زنان» داشت، چه بود؟
2- در اثر کارهایی که برای دفاع از حقوق زنان انجام شد، از کدام موضوعات غفلت کردیم؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی