کد مطلب: ۶۹۷۱
تعداد بازدید: ۲۲۳
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۲ - ۰۷:۴۹
پندهای امام صادق(ع) | ۳۵
براى مثال، اگر مى‌خواهیم نوجوانى را كه در آغاز تكلیف است تربیت كنیم، باید با او با آرامى و نرمى رفتار نماییم و شرایطى را فراهم آوریم كه نسبت به امور معنوى رغبت و تمایل پیدا كند. رغبت به امور مادى، طبیعى است و احتیاج به تعلیم و تربیت ندارد، مربى باید سعى كند كه متربى به تدریج رغبت به امور معنوى را جایگزین رغبت به امور مادى نماید.

درس بیستم | ۲


نكاتى درباره‌ی استفاده از نعمت‌هاى دنیا


درباره‌ی مسایلى كه مربوط به ارتباط انسان با نعمت‌هاى دنیا است ـ و غالباً در آیات و روایات به نوعى از آنها نكوهش و مذمت شده است ـ بحث‌هاى گوناگونى انجام مى‌گیرد كه در بسیارى از موارد جنبه افراط و تفریط به خود مى‌گیرد. ما براى آن كه در این زمینه به كج فهمى مبتلا نشویم، باید چند حیثیت را از یكدیگر تفكیك كنیم.
یك نكته این است كه بدانیم آیا واقعاً خود این نعمت‌ها فى حد نفسه خوب هستند یا بد؟ آیا غذاهاى لذیذ، لباس‌هاى خوب، عطرهاى خوش‌بو، گل‌هاى زیبا و مانند آنها فى حد نفسه چیزهاى بدى هستند؟ كسانى چنین مى‌پندارند كه نعمت‌هاى دنیا اصلاً پلید و زشت‌اند و استفاده‌كنندگان از آنها اهل عذاب و جهنم! این یك نوع اشتباه در فهم آیات و روایات است. درست است كه در برخى از روایات، دنیا به مار و چیزهاى مضر و خطرناك تشبیه شده است، اما این‌گونه مطالب ناظر به جنبه‌ی دیگرى است كه توضیح آن در ادامه خواهد آمد. قرآن كریم، نعمت‌هاى دنیا را «طیبات» مى‌نامد و مى‌فرماید:

أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّباتُ؛[1] براى شما هرچه پاكیزه است حلال شده. در جاى دیگرى مى‌فرماید:

قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؛[2] بگو اى پیغمبر چه كسى زینت‌هاى خدا را كه براى بندگان آفریده حرام كرده و از صَرف رزق حلال و پاكیزه منع كرده است؟ قرآن كریم در بسیارى از آیات خود از زینت‌ها به عنوان نعمت‌هاى خدا یاد مى‌كند. حتى آسمان و ستارگان را به عنوان زینتى براى مردم ذكر مى‌كند و مى‌فرماید:

وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنّاها لِلنّاظِرِینَ؛[3] ما در آسمان كاخ‌هاى بلند برافراشتیم و بر چشم تماشاگران عالم، آن كاخ‌ها را به زینت و زیور بیاراستیم؛ یعنى یكى از فواید خلقت آسمان‌ها این است كه مردم از تماشاى آن لذت مى‌برند. قرآن حتى تا آن‌جا پیش مى‌رود كه در مورد به چرارفتن حیوانات مى‌فرماید:

وَ لَكُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ؛[4] و هنگامى كه شبانگاه برگردند یا صبحگاه به چرا بیرون روند زیب و جمال شما باشند. البته ما چون زندگى روستایى و كشاورزى نداریم، شاید به درستى این زیبایى را درك نكنیم، ولى آنهایى كه دامدار هستند و سروكارشان با گوسفند است، قطعاً این زیبایى را در گله‌هاى گوسفند مشاهده مى‌كنند. بنابراین از منظر قرآن كریم تمام نعمت‌هاى خدادادى «طیبات» و «زینت» هستند و هیچ‌گاه مورد انكار و مذمت قرار نگرفته‌اند.
نكته‌ی دوم این است كه آیا باید از این نعمت‌ها استفاده كرد یا به طور كلى باید از آنها كناره گرفت؟ اجمالاً مى‌توان گفت: در این‌كه از این نعمت‌ها باید استفاده كرد هیچ شكى نیست. در بعضى موارد حتى زینت كردن در خود قرآن امر شده است:

خُذُوا زِینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ؛[5] وقتى به عبادتگاه مى‌روید خودتان را زینت كنید. در روایات بسیارى هم مسواك زدن، لباس تمیز پوشیدن، عطر زدن و شانه كردن موها و محاسن هنگام رفتن به مسجد تأكید شده است. به هر حال استفاده از زینت‌ها مورد امر قرآن و مطلوب اسلام است. البته در این‌كه از بعضى زینت‌ها هم نهى شده است هیچ شكى نیست.
نكته‌ی مهم‌ترى كه مورد تأكید آیات و روایات است و عمدتاً بحث‌هاى قرآنى و روایى ناظر به آن هستند، مسأله‌ی ارتباط قلبى انسان با این نعمت‌ها است؛ یعنى این‌كه چه اندازه به آنها دل ببندیم و چه بخشى از دل را ـ كه جایگاه محبت‌ها و عواطف است ـ به این امور اختصاص دهیم؟ در این‌جا انسان باید چنان قدرتى داشته باشد كه به هیچ كدام از نعمت‌هایى كه در اختیارش هست دل نبندد؛ یعنى بود و نبود آنها برایش مساوى باشد. تمام آیات و روایاتى كه درباره مذمت دنیا است، در واقع مذمت دنیازدگى ما است. اگر دنیا «دارالغرور» است، در واقع مذمت غرور و فریفته شدن ما در مقابل دنیا است. اگر زندگى دنیا «لهو»، «لعبٌ»، «زینة» و «تفاخر» است، به این دلیل است كه لهو و لعب و زینت و تفاخرِ ما است. سرگرم شدن ما به دنیا مذموم است نه این‌كه دنیا چیز بدى باشد.
بحث دیگرى كه جنبه تربیتى هم دارد این است كه انسان چگونه با كسانى كه كمابیش تحت تأثیر گفتار و رفتار او هستند رفتار كند تا آنها را به سوى قله‌ی وارستگى و بى‌اعتنایى به دنیا رهنمون گردد؟ یكى از اصول اساسى و شاید استثناناپذیر در مسایل تربیتى، رعایت اعتدال است. هر چیزى كه به افراط و تفریط گرایش پیدا كند زیان‌آفرین خواهد شد. بنابراین یك نكته‌ی مهم در امر تربیت این است كه شرایط را به گونه‌اى فراهم كنیم تا متربى به تدریج به سمت امور خیر سوق داده شود، وگرنه اگر از همان روز اول بخواهیم مراتب عالیه‌ی كمال را به او پیشنهاد كنیم، مشخص است كه طاقت نمى‌آورد. براى مثال، اگر مى‌خواهیم نوجوانى را كه در آغاز تكلیف است تربیت كنیم، باید با او با آرامى و نرمى رفتار نماییم و شرایطى را فراهم آوریم كه نسبت به امور معنوى رغبت و تمایل پیدا كند. رغبت به امور مادى، طبیعى است و احتیاج به تعلیم و تربیت ندارد، مربى باید سعى كند كه متربى به تدریج رغبت به امور معنوى را جایگزین رغبت به امور مادى نماید.
اگر انسان شرایط را به گونه‌اى فراهم آورد كه میزان بهره‌مندى افراد تحت تربیتش از نعمت‌هاى مادى، بسیار بیش‌تر از حد متوسط سایر افراد جامعه باشد، در واقع آنها را به دنیازدگى تشویق كرده است؛ زیرا ناخودآگاه این‌گونه به آنها القا مى‌كند كه همین امور مادى هستند كه داراى ارزش‌اند. به دیگر سخن، هم غرایز حیوانى به طور طبیعى آنها را به سمت امور مادى سوق مى‌دهد و هم ما زمینه را بیش‌تر برایشان فراهم مى‌كنیم. سنجیدن ظرفیت متربى از مسایل بسیار مهم است؛ اگر دیدیم ظرفیت دارد، تدریجاً باید سعى كنیم شرایط را به گونه‌اى فراهم آوریم تا او از لحاظ بهره‌مندى‌هاى مادى كم‌تر از دیگران باشد. در هر حال، انسان باید سعى كند در تمام امور نه تنها از حد متعارف فراتر نرود، بلكه تا مى‌تواند از لذایذ مادى كم‌تر بهره‌مند شود تا آنها براى مردم جنبه‌ی ارزش پیدا نكند. گرایش به برترى‌جویى، در امور مادى حتى مى‌تواند انسان را تا پرتگاه كفر به پیش ببرد. قرآن چه زیبا سرنوشت كسانى را كه به فكر برترى‌جویى نیستند بیان مى‌فرماید:

تِلْكَ الدّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً؛[6] ما این دار ـ بهشت ابدى ـ آخرت را براى آنان كه در زمین اراده‌ی علو و فساد و سركشى ندارند مخصوص مى‌گردانیم. در روایتى آمده است كه اگر كسى دوست داشته باشد بند كفشش زیباتر از بند كفش رفیقش باشد، در واقع دچار مرتبه‌اى از برترى‌جویى شده است.
امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب مى‌فرماید:

اِقْنَعْ بما قَسَّمَهُ اللهُ لك؛ به آنچه خدا براى تو مقدّر كرده و شرایطش را ـ از استعدادهاى ذاتى و شرایط اجتماعى ـ برایت فراهم نموده قانع باش. ولا تَنْظُرْ الاّ الى ما عِنْدكَ؛ نظرت به همان چیزهایى باشد كه دارى. نگاه نكن كه دیگران چه دارند و تو آنها را ندارى، ببین كه خدا چه نعمت‌هایى به تو داده است. مَثَل معروفى است كه مى‌گوید بعضى‌ها نیمه‌ی خالى لیوان را مى‌بینند و بعضى نصفه‌ی پر آن را. خدا مى‌خواهد انسان را طورى تربیت كند كه همیشه نیمه پر لیوان را ببیند و قدردان نعمت‌هایى باشد كه دارد و شكر آنها را به جا بیاورد. ولا تَتَمَنَّ ما لَسْتَ تَنالُهُ؛ چیزى را كه به آن نمى‌رسى آرزو مكن. چیزهایى هستند كه انسان در شرایط عادى اجتماعى اصلاً به آنها نمى‌رسد؛ از این‌رو، انسان نباید تمام فكر و ذكرش رسیدن به آنها باشد و بیهوده وقت خود را صرف تصاحب چیزهاى دست نیافتنى كند. فَاِنَّ مَنْ قَنَعَ شَبَعَ وَ مَنْ لَمْ یَقْنَعْ لَمْ یَشْبَعْ؛ كسى كه روحیه‌ی قناعت دارد سیر مى‌شود، اما اگر كسى قناعت نداشته باشد هیچ وقت سیر نمى‌شود و همیشه احساس گرسنگى و كمبود مى‌كند. آب دنیا آب شورى است كه هر چه از آن بخورى تشنه‌تر مى‌شوى. اگر این روحیه در انسان پیدا شد كه به آنچه دارد قانع باشد، همیشه شاد خواهد بود و زندگى شیرینى خواهد داشت. اما اگر انسان از روحیه‌ی قناعت برخوردار نباشد، همیشه غمگین است و هر اندازه هم كه ثروت داشته باشد، باز چشمش به دنبال ثروت دیگران است. و خُذْ حَظَّكَ مِنْ آخِرتِكَ؛ از آنچه در اختیار تو است فقط براى تأمین نیازمندى‌هاى زندگى دنیا استفاده نكن، بلكه به فكر این باش كه از این اموال براى سعادت آخرتت هم بهره ‌گیرى تا ارزش آن بى‌نهایت شود.

 

خودآزمایی

 

۱- قرآن كریم تمام نعمت‌هاى خدادادى را با چه عناوینی نام برده است؟
۲- مسأله‌ی ارتباط قلبى انسان با نعمت‌های خداوند را شرح دهید.

 

پی نوشت ها

 

[1]. مائده (5)، 10.
[2]. اعراف (7)، 32.
[3]. حجر (15)، 16.
[4]. نحل (16)، 6.
[5]. اعراف، (7)، 31.
[6]. قصص (28)، 83.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: