احترام به شئون مردم و حفظ حریم و شخصیّت دیگران نیز یکی دیگر از ویژگیهای انسان متخلّق به اخلاق حسنه و از آداب معاشرت است. به بیان دیگر، انسان نباید در حریم اختصاصی دیگران بدون رضایت و اجازهی آنان وارد شود. ضمناً باید دانست که در اینجا تنها مسئلهی حقوقی و فقهی مطرح نیست که مثلاً تصرف در ملک غیر بدون رضایت و اجازهی او حرام است یا نه، بلکه یک مسئلهی اخلاقی و انسانی و اجتماعی مطرح است که در فضایی فراتر از محدودهی حقوق مدنی سیر میکند و در ارتباط با حیثیت و آبرو و آزادی اشخاص است که باید مصون از تعرّض باقی بماند و باید دانست عدم رعایت این دستور اخلاقی گناهش به مراتب سنگینتر از عدم رعایت آن حکم فقهی و حقوقی است.
یکی از این موارد، رعایت حرمت مساکن و منازل مردم است. این محدوده نه تنها به لحاظ مالکیت بلکه به لحاظ حفظ شئون معنوی افراد و شخصیت والای انسانی، محترم است و هتک حرمت این حریم، تجاوز به حدود و ثغور خود انسان قلمداد میشود، نه تجاوز به متعلّقات وی از قبیل اموال و املاک. یعنی در اینجا حیثیت خود انسان مطرح است نه حیثیت املاک و اموال متعلّق به او.
در سورهی نور که بیشتر آیاتش در ارتباط با حفظ شئون معنوی و حیثیت انسانی است در این باره دستورهای جالبی وجود دارد که به قسمتی از آن اشاره میکنیم:
یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتّی تَسْتَائِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلی اَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ فَاِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیها اَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتّی یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ اِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ اَزْکی لَکُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ.[1]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! در خانههایی غیر از خانهی خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید. این برای شما بهتر است، شاید متذکّر شوید. و اگر کسی در آن نیافتید، داخل نشوید تابه شما اجازه داده شود و اگر گفتند برگردید، باز گردید که برای شما پاکیزهتر است. و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.
در این آیات، خداوند متعال قسمتی از آداب معاشرت را که باید در اجتماع رعایت شود بیان فرموده است؛ چه بسا عدم رعایت این دستورهای اجتماعی به مسئلهی حفظ عفّت عمومی لطمه وارد میکند و سبب میشود که در زندگی خصوصی افراد کنجکاوی شود و این خود برخلاف اخلاق اسلامی است، چون دین مقدس اسلام تا بدانجا در این گونه مسائل دقت کرده است که اگر کسی بخواهد درِ خانهی شخص دیگری را بکوبد باید در کناری بایستد، آن گاه در را بزند.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم به یکی از یاران خود به نام اباسعید هنگامی که خواست از آن حضرت اجازهی ورود بگیرد و روبروی درِ خانهی پیامبر ایستاده بود فرمود:
لاتَسْتَأذِنْ وَ أنْتَ مُسْتَقْبِلُ الْبابَ.[2]
هنگام اجازه گرفتن روبروی در نایست.
و نیز نقل شده است:
انه علیه الصّلوة و السّلام کان اذا اتی باب قوم لم یستقبل الباب من تلقاء وجهه ولکن من رکنه الایمن او الایسر فیقول السّلام علیکم، و ذلک لان الدور لم یکن علیها حینئذٍ ستور.[3]
هنگامی که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم درِ خانهی کسی میآمد به علت اینکه در آن زمان مرسوم نبود در برابر درِ خانهها پرده آویزان کنند، روبروی در نمیایستاد بلکه در طرف راست یا چپ قرار میگرفت [که اگر کسی در منزل باشد دیده نشود]، آنگاه میفرمود: السلام علیکم، و به این وسیله اجازه میگرفت تا وارد منزل شود.
اسلام تا آنجا به این امر اهمیت داده که میفرماید حتی اگر کسی بخواهد وارد خانهی پدر یا مادر و فرزند خود نیز بشود نخست باید اجازه بگیرد، آنگاه داخل منزل شود. در این زمینه به روایات زیر توجه کنید:
إنَّ رَجُلاً قالَ لِلنَّبِیِّ صَلّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ: اَسْتَأذِنُ عَلی اُمّی؟ فَقالَ: نَعَمْ! قالَ إنَّها لَیْسَ لَها خادِمٌ غَیْری اَفَأسْتَأذِنُ عَلَیْها کُلَّما دَخَلْتُ؟ قالَ: اَتُحِبُّ اَنْ تَراها عُرْیانَةً؟ قالَ الرَّجُلُ: لا! قالَ: فَاسَتأذِنْ عَلَیْها.[4]
مردی خدمت رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم عرض کرد: آیا هنگامیکه میخواهم وارد خانهی مادرم شوم باید اجازه بگیرم؟ فرمود: آری. عرض کرد: مادرم غیر از من خدمتگزاری ندارد. باز هم باید اجازه بگیرم؟ فرمود: دوست داری مادرت را برهنه ببینی؟! عرض کرد: نه. فرمود: پس هنگامی که وارد میشوی از او اجازه بگیر.
در روایتی آمده است که رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه وآله وسلم هنگامی که میخواستند به منزل دختر خود حضرت فاطمهی زهرا علیها السلام وارد شوند اول اجازه میگرفتند، آنگاه وارد منزل میشدند.
جابر بن عبدالله انصاری چنین میگوید:
خَرَجَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ یُریدُ فاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلامُ وَ اَنَا مَعَهُ، فَلَمَّا انْتَهَیْتُ اِلَی الْبابِ وَضَعَ یَدَهُ فَدَفَعَهُ ثُمَّ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ فَقالَتْ فاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلامُ عَلَیْکَ السَّلامُ یا رَسُولَ اللهِ قالَ ءَاَدْخُلُ؟ قالَتْ اُدْخُلْ یا رَسُولَ اللهِ...[5]
پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلم برای دیدن فاطمهی زهرا سلام الله علیها از منزل خارج شد. من نیز در خدمت آن بزرگوار بودم. هنگامی که خواست وارد منزل شود دست روی در گذاشت، در را کمی عقب زد و فرمود: السلام علیکم. فاطمه سلام الله علیها سلام پدر را پاسخ داد. بعد پیامبر فرمود: اجازه هست وارد منزل شوم؟ عرض کرد: «آری ای رسول خدا!...
آنچه گذشت به ما میآموزد که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم که خود الگو و نمونه بود تا چه اندازه این نکات را رعایت میکرد. ما نیز که پیرو او هستیم باید از آن بزرگوار سرمشق بگیریم و از به کار بستن این ریزه کاریهای دقیق و حسّاس غفلت نکنیم. بنابراین هر کس میخواهد وارد منزل کسی شود و یا به حریم دیگران درآید باید اجازه بگیرد.
در قرآن کریم وظیفهی فرزندانی که با پدر و مادر در یک خانه زندگی میکنند بیان شده است که نباید به مکانی که پدر و مادر در آنجا استراحت میکنند بدون اجازه وارد شوند و این بیان کنندهی اهمیت بُعد اخلاقی این مسئله از نظر اسلام است. زیرا با توجه به اینکه در قرآن کریم برای مسائل جزئی آیهای نازل نشده است امّا شخصیت پدر و مادر و نیز اهمیت مسائل زناشویی و رعایت حریم عفّت و اخلاق برای فرزندان، اقتضا میکرد که آیهی خاصی در این مورد نازل شود، آنجا که میفرماید:
یا اَیُّهَا الَّذِینَ امَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ اَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلوةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمُ الْایاتِ وَ اللهُ عَلیمٌ حَکیمٌ. وَ اِذا بَلَغَ الْاَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمْ ایاتِهِ وَ اللهُ عَلیمٌ حَکیمٌ.[6]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! باید بردگان شما و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیدهاند در سه وقت از شما اجازه بگیرند: قبل از نماز فجر، و در نیمروز هنگامی که لباسهای [معمولی] خود را بیرون میآورید، و بعد از نماز عشاء. این سه وقت خصوصی برای شما است، اما بعد از این سه وقت گناهی بر شما و بر آنها نیست [که بدون اذن وارد شوند] و بر گرد یکدیگر طواف کنید [و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید]. خداوند این گونه آیات را برای شما تبیین میکند، و خداوند عالِم و حکیم است. و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ برسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنها بودند [: کودکان نابالغ] اجازه میگرفتند. خداوند اینچنین آیاتش را برای شما تبیین میکند، و خدا عالم و حکیم است.
خلاصه اینکه رعایت این آداب نشانهی اخلاق حسنه است و ضرورت دارد که پدران و مادران نیز این گونه مسائل را به فرزندان خود بیاموزند و از این نکات ریز و دقیق غفلت نکنند، زیرا چه بسا عدم توجه به این مسئلهی مهمی که بسیاری بدون توجه از کنار آن میگذرند در آینده مسیر زندگی فرزندان را تغییر دهد و در نتیجه آنها مبتلا به انحرافهای اخلاقی و ناراحتیهای روانی شوند و به طور کلی از هستی ساقط گردند.
1- در آیات 27 و 28 سوره نور به کدام مسئله اشاره شده است؟ توضیح دهید.
2- در قرآن کریم وظیفهی فرزندانی که با پدر و مادر در یک خانه زندگی میکنند، چه بیان شده است؟ و دلیل اهمیت بُعد اخلاقی این مسئله چیست؟
3- در چه زمانهایی باید کودکان شما (و همچنین بردگانتان) که به حدّ بلوغ نرسیدهاند، (برای ورود به اتاق شما) از شما اجازه بگیرند؟
[1]. نور / 27 و 28. سورهی نور با ذکر حدّ زنا و قذف و لعان و تحریم شایعه پراکنی نسبت به مسلمانان و مسئلهی وجوب حجاب و نهی از چشمچرانی و نگاه به نامحرم و نهی از ورود در محدودهی زندگی شخصی مردم و منع از اکراه کنیزکان بر زنا و فحشاء و آداب ورود و خروج فرزندان پدر و مادر شروع شده و به دستورهایی در مورد احترام به مقام رسالت و شئون رهبری ختم میشود و این همه اگرچه مشتمل بر احکام حقوقی و دستورهای فقهی است لکن وجههی بحث و انگیزهی اساسی و اصلی آن چیزی فراتر از حقوق مالی و مدنی است که مربوط به حفظ شئون انسانیت انسان است.
[2]. تفسیر فخر رازی، ج ۲۳/ص ۱۹۸.
[3]. همان.
[4]. تفسیر مجمعالبیان، چاپ صیدا، ج ۴/ص ۱۳۵؛ تفسیر صافی، چاپ اسلامیه، ج ۲/ص ۱۶۴؛ تفسیر المیزان، ج ۱۵/ص ۱۲۴.
[5]. تفسیر نور الثقلین: ج 3 / ص 587. روایت مفصّل است و آنچه مورد نیاز بود آورده شد.
[6]. نور / ۵۸ و ۵۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت